3 Stars

سرحدات بی تابی

ارسال شده در تاریخ : 21 آذر 1401 | شماره ثبت : H9423081

سرحدات بی تابی
شبیخون می زنم یکشب نگاه بی قرارت را
به غارت می برم روزی دو چشمان خمارت را

نمیدانم چه خواهد کرد دست سرنوشت اما
به گیسوی تو می بندد طناب سربدارت را

چه باید کرد با این خاطر سرمست مدهوشت
اگر نشنیده باشد سوز و ساز این مرارت را

پس از یک عمر بیحاصل که دنبال تو میگردم
نمی یابی چرا آواره ی شهر و دیارت را ؟!

ببار ای ابر باران خیز سرحدات بی تابی
برویان بار دیگر دشت گل های بهارت را

کنار چشمه ای آوازه خوان و باغ سرسبزی
نثار لاله ها کن پهنه ی ایل و تبارت را

به چنگم تا بیافتد طره ای از خرمن مویت
بگیرد خلوتم حال و هوای آبشارت را

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 42 نفر 58 بار خواندند
امیر عاجلو (22 /09/ 1401)   | محمد مولوی (23 /09/ 1401)   | الیاس امیرحسنی (25 /09/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (22 /09/ 1401)  محمد مولوی (23 /09/ 1401)  الیاس امیرحسنی (25 /09/ 1401)  
تعداد آرا :3


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا