پائیز ۶
پائیز خبر داشت که این شیوه باغ است
گه خانه سار است و گه آلون کلاغ است
چون رایحه مریم و نسرین و اقاقی است
گه مایه درد است و گهی مرهم داغ است
پائیز خبر داشت که هر گوشه سرسبز
دربند کمال است و دلآشوب فراغ است
هر برگ شقایق که در این دایره روئید
لبریز شرنگ است و تبآلود ایاغ است
پائیز خبر داشت ولی فاش نمی کرد
این بیشه پر از همهمه روبه و زاغ است
هر دامنه اش رو به تماشای دیاری است
هر خاطره اش آینه چشم و چراغ است
پائیز خبر داشت که هر شاخه ی بی بر
خود هیمه ناسوخته در کنج اجاغ است
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 03 مهر 1402 15:50
لطیف و دلنشین