مختصرم کن
تا مضحکه شهر نگشتم خبرم کن
آشفته از این زهر نگشتم اثرم کن
تا کنج قفس خو نکند در تن و جانم
رویای پریدن به سر بال و پرم کن
ای هرچه تماشای تو سرخط تمنا
از گرد و غبار گذرت تاج سرم کن
دیریست هواخواه توام ای همه خوبی
از گوشه چشمی به محبت نظرم کن
پروانه بی حوصله مجلس انسم
اتش بزن و خرمن سوز و شررم کن
صد دفتر شویده ترین واژه دردم
یک صفحه بخوان و غزلی مختصرم کن
تو حادثه جاه و جلالی به جمالت
پلکی بزن و آینه ای دیده ورم کن
♤♤♤
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 08 مهر 1402 08:07
درود بر شما
Milad Kaviani 08 مهر 1402 14:12
درود برشما استادعزیز
پروانه آجورلو 10 مهر 1402 16:18
درود
زیبا مثل همیشه