آنان که با شهامت ماندند زیرِ باران
شد سَهمشان طلوعِ رنگین کمان در آخر
سنگی که طاقت آورد در زیرِ بارِ تیشه
تندیس ناب گردید ، از زَر گرانبهاتر
آن کس که فصل گرما کوشید و کند و کاوید
در ظلمت زمستان گردید او توانگر
با سوختن نگردید پروانه مَظهر عشق
سَر زد زِ پیله تا شد ، کِرمی بدل به گوهر
ثروت نه بِه زِعلم است نه علم بِه زِ ثروت
باشد قیاس این دو نیرنگ ای برادر
شوقی به زندگانی گر در تو نیست بنگر
بر خاک مُردهٔ گور ، گل می دهد صنوبر
سروده بابک حادثه
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 03 دی 1401 09:00
.مانا باشید و شاعر
علی احمدی 04 دی 1401 01:07
منت نهادین بر بنده بیمقدار استاد والاقدر مهرتان افزون باد
سعید آریا 01 فروردین 1402 13:25
درود.....
علی احمدی 01 فروردین 1402 14:46
درودها سرور ارجمند خوش آمدین و منت نهادین بر بنده مهرتان افزون باد