تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علی مزینانی عسکری

ای که هر دم می زنی بر سر در دروازه ها بیرق جهل و نفاق داری نابود می شوی خوب گوش کن ای رفیق و سایه ی دوز و کلک این جهان نیست جای هر خامی نابود می شوی کم شنیدی طعنه از این مردمان با صفا دست بردار زی...

ادامه شعر
jalal babaie

در آن سرمای سخت زمستان دیدم دست یک کودک شاخه های گل.که او گاهی با بی مهری مردم با صدخنده از جهل.برای لقمه ی نان منت دنیای بی رحم.که تا شب شد ولی اورا جای خوابی که هرکس سرش را بر بالشش زودی گذارد بخواب...

ادامه شعر
حسین خسروی

تو رفتی و دلم به شکوه ای میان ماندنت میان رفتنت تمام من تمام شد تمام رفتنت تمام بردنم به ناکجا تو رفتی و چرا نمی‌روی ز یاد من؟؟؟ ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

گربه ی تند خوی گر پَر داشتی نسلِ گنجشک از جهان برداشتی روزی بر حسب لیاقت میدهد هرچه قدری که ،لیاقت داشتی پرده ی مسکین ،اگر برداشتی در سرای ، قلب او جا داشتی ...

ادامه شعر
Kazem Keshavarzkalhori

کلافه از رنگم رنگ آمیز دو رنگ و دور رنگ رنگ را بَدو تولد باخته‌ام

ادامه شعر
معصومه محمدی سیف

من با آبادان نفس می کشم برایم فرقی نمی کند در کجای این سرزمین باشم وقتی تمام شهر من تویی! هر کجا که باشم تمام وسعت آسمانم تویی! من با آبادان نفس می‏ کشم اینجا تمام آبادی من است. سرزمین همیشه آبی من! ب...

ادامه شعر
jalal babaie

درون خانه ها گشتی تو مهمان.تو هرچه خواستی دادی تو فرمان.زن خانه به یک گوشه نشسته ست.که مرد خانه را هوش وحواسی هم نمانده ست.سخن هاشان فقط از لایک باشد.نشستن دور یک سفره را هرگز نخواهد.درست است که آن...

ادامه شعر
حافظ کریمی

110 الهم صل علی محمد و آل محمد: [دلنوشته بر حزب ۱۴ آیات ۱۳۳ تا ۱۷۰ سوره آل عمران ] آیه ۱۳۳- وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتّ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

مَـشـــو گـویـنـــده حـرف دروغـــی اگــر دانـــا دل و روشـــن فـروغـــی مَـزن حـرفــی که بـر ملت دروغ است در ایـن دنیــای پُــر حـرف و شـلوغـــی ٭٭٭ خـ...

ادامه شعر
حسین خسروی

جامه تنم از جان گشته یک وجب کوتاه شلوار تَن زده زانو بس که زانو زده پیش بنده و بنّا جاذبه نقض کرده هر شب جان تَن همه معده و روده و احشا فکر و ذکرم شده چون بنز این پراید تَن مدل هشتاد دل هلو هوس کرده ج...

ادامه شعر
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

همای سعادت الا ای گوهر فرزانه ، مادر چراغ پر فروغ خانه ، مادر شهید مهر و ایثار و محبت تمام هستی کاشانه ، مادر انیس و مونس شبهای تارم الا ای همدم جانانه ، مادر خدا داند نبا...

ادامه شعر
حافظ کریمی

مشاوران شیطان بود ما از بود حق است و یقینا بود فنا نیست حضرت حق بود ما و بود ما هم جز بقا نیست این همه یاس ها و نیستی نزد انسانهای دنیا با چه برهان و دلیلی بعضیها گویند بقا نیست کالبد آدم مگر از گو...

ادامه شعر
jalal babaie

با دشت ها و کوه هایت خاطره دارم دیلمان.با چشمه هایت زندگی کرده ام وبا برف هایت دست در دست شده ام.با آسمانت در خیال پرواز کرده ام.به خاکت بوسه می زنم به خاک نیاکان.در دل خاکت یادگار شاهان سلحشورت نهفته...

ادامه شعر
حافظ کریمی

اولین شرط طهارت لقمه های معده است گر نباشد پاک لقمه،حاصلش در روده است آنچه انسان را ز حیوان برتری بخشیده است طیبات است ، طیباتی که بُوَد رنجش بدست لقمه ی طاهر،طهارت بر دل افزون میک...

ادامه شعر
عنایت کرمی

هان ای رفیقِ غریق در ورطۀ خیال! برخیز و بندهای جهالت ز خود بگیر راهی به سوی حکمت و آزادگی بجو گاهی سراغِ مهرِ عدالت ز خود بگیر جای سکوت و نشستن در کنجِ واهمه بر پای شو و ننگِ ذلالت ز خود بگیر رنگی نو...

ادامه شعر
ادریس علیزاده

مادام که وابسته معبود پلیدی لعین از خشم تو ، آتش بشود سینه ز کین آرامش ما در به غارت‌ شدنی بود ولی آگاهی ما بند جهالت، که همواره کمین مبهوتم از این گسترش ق...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

در دایـره دنیــا هـر قدر کـه گردیـــدم علـم وادب و دانـش تا دیـدم و بـرچیـــدم علم و ادب و دانـش در خلق جهان کم بود حرفـش به زبان خلق می بود که بشنیـــدم ٭٭٭ در خلق همی...

ادامه شعر
jalal babaie

ای آن که دلت در گرو یار بود .مهریه ی بالا بدان نکته ی هشدار بود .یاری که لبش خنده ی بسیار کند .مهریه تو را زود گرفتار کند.آن کس که تو را گفت که آخر که گرفت و که داد.شیاد بود درو برت زندگی ات داد به ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

در رفاقت گفته اند که نا رفیقان مرده اند نا رفیقی کرده ایم ما را ز، یادها برده اند دست بیعت دادن وبیعت شکستند یاد رفت آنچه راجمع کرده بودند لحظه ای بربادرفت از ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« راه طلب » هر که در راه طلب ، پُر هنر و پر دل نیست بی دلی لایق راهِ در هر منزل نیست هر که در راه طلب ، ره تکامل نشناخت در ره منزل جانان ، ابداً قابل ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا