تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
ابوالقاسم کریمی

نپوشان به خودت پیر آهن غم بِکَن آغوش خود را از تن غم بخند و مهربانی کن به دنیا نشو سرمایه ی اهریمن غم یا بِکَن آغوش خود را از تن غم نشو سرمایه ی اهریمن غم بخند و مهربانی کن به دنیا نپوشان به خود...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

ای تـو خدایـی ، که بشـر ساختـی جسـم بشـر نیـک بـپرداختـی طرفـه طلسمـی بُـوَد اینک بشـر نـور هـدایت بُـوَد این ، افـراختـی ٭٭٭ تا که بشـر...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف فتنه دوران ذهن را غرقه اوهام سرابش کردند سرنگون در دل تاریکی نابش کردند قلب را وسوسه کردند و فریبش دادند هوش را نشئه و بیمار و خرابش کردند عاشقان را ز سر کوی محبت راندند مهر را با هوس و...

ادامه شعر
علی پورحبیبی

منو دل تا به سحر درد دلا می کردیم مرغ صبح داد میزد منو شما همدردیم گفتم ای مرغ سحر درد دلی با ما کن چیست انچه منو تو در پی ان میگردیم گفت ان غمزه یار رخنه بجان است تورا ولی من داد زنم سوی خدا برگردیم...

ادامه شعر
محمد مولوی

افسردگی یعنی: رسیده ام به کمالی که دیگر هیچ چیز خوشحالم نمی کند ! #محمد_مولوی کاریکلماتور

ادامه شعر
منوچهر کشاورز

منو ار ادت عشقی که هست به حضرت دوست * که روزیم شده شعری که از سخاوت اوست که هست تراوش ذهن و نقشی بر کاغذ * قلم به دست منو حرکت از جانب اوست .......................

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

خون بر چهره ماهی چقدر هولناک است گردنش سرخ بـــــــــا تیغه ی چاک است آتشی در درون او مـــــــــــــــــــــی پیچد آب نیست غلطیده بــــــر روی خاک است خیـــــــــز خیز میزنــــــد از عطش و درد حال او ...

ادامه شعر
فاطمه  نعیمی

دور هم و عادلانه قسمت کردند با حقه و صد بهانه قسمت کردند صندوق ذخیره های فرهنگی را "بردند و برادرانه قسمت کردند" فاطمه نعیمی( مهرانه) ...

ادامه شعر
حسن محمودی

هر چه داریم از سایه پر مهر زن است مادر و خواهر و همسر و دخترم جان من است زن بود خدای مهربانی و مهر و وفا صبر ایوب دارد و بودنش مایه صفا هر کجا هست زن ای خدا نگهدارش باش کاش بودند مردمان این جهان جمل...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

تربیـت دست تـو سـازد بشـر تربیتـش گـر، به هـر خیـر و شـر صنعت دست تو چنین طرح ریخت صنعت دست تـو کنـد ،این هنـر ٭٭٭ صنعت دسـت تو ، زِ ...

ادامه شعر
 اسماعیل سهامی

بگذار بسوزم من شاید که شبی بر دور سرم پروانه شوی بگذار بمیرم من شاید که بیایی بر صورت سنگی بوسه بزنی

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

توهمانی که مرا از خودم بیرون کنی تو همانی که مرا بی تاب چو مجنون کنی توهمانی که فقط روزی به مرگم برسی آنگه عقده ز دل بشکسته بیرون کنی آنقدر خنده کنی تا که شوی دیوانه آنقدر گریه نمایی که چو سیل حون کنی...

ادامه شعر
دکتر سجاد  فرهمند

برای این شب سیاه طلوعی تصور نمی کنم به کرانه ترین شب دنیا خوش آمدید... دکتر سجاد فرهمند

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

خـدا غمخـوار من ، اول تـو بودی چرا آخر غمـم بـر غم فـزودی کجـا من غافل از لطف تو بودم چرا لطفت بُرید از من به زودی ٭٭٭ خـداوندا تو که ...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

دنیای بن بست راهی به رویایی نبود از تو دنیای من بودی؛ ولی بن بست فکر بریدن بودم اما ترس، هربار راهم را به من می بست هربار تنها می‌شدم از تو، جای تو زانو را بغل کردم آنقدر ماندم بی‌تو تا اینکه ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

صحبـت دانـا دل سنجیـده کار حل کنـد از بهـر بشـر نقص کار هـر که نصیحـت نـشناسـد از آن نقص خودش را کنـد آن آشکار ٭٭٭ صحبـت دانـا دل شب ...

ادامه شعر
منوچهر کشاورز

چشمه ی باش بجوش ............................... چشمه ی باش بجوش که ز تو حکمت و علم و هنر جاری باشد تشنه خود از عطشش به دنبال آب میگردد تشنه آب میجوید که به دنبال تو راهی گردد تو زلالی و پاک تشنه سیرآب...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه المهیمن بیابان وحشت زندگی اینجا به جز موج سرابی نیست، نیست در تمام این بیابان نیز آبی نیست، نیست در غبار تیره راه خویش را گم کرده ایم در بیابان ضلالت آفتابی نیست، نیست غرقه ی در ابتذالیم و بل...

ادامه شعر
 اسماعیل سهامی

در زمستان تنهائیم دفتر شعرم را در آغوش میگیرم احساس سرما نکنم گرمی شعرت در دلم رخنه کرد جسم عریان مرا جامه تن کرد آتشی در جانم من شعله ور کرد اوج با تو بودن را تفسیر کرد اینجا برای بی تو بودن دنبال...

ادامه شعر
علی پورحبیبی

در خلوت شبهای بی چراغم خیال روی تورا نقطه به نقطه بر چهار چوب سقف قاب می گیرم ودر وهم و خیال خود میگویم ........... ایا بعد از مرگم خیال روی تو بر من اشکی خواهد ریخت؟ شاید انروز بارانی بارید واز...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا