- لیست اشعار
- مناسبت
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
aaa bbb
در18 /02/ 1394 -
Asal Amiri
در18 /02/ 1382 -
سامان بقایی
در18 /02/ 1379
دیشب نگاهت آسمانے بے نهایت بود در حجم کوه درد پژواڪ صدایت بود مهتاب مے گشت و پریشان مے شد و انگار در شعرها دنبال نقش رد پایت بود غم با تمام وحشت شبهاے تنهایی گنجشڪ سرگردان بغض آشنایت بود دیدم م...
ادامه شعرطراز مُلک یزدان را کجا بتوان بدست آرَم طراز نظم نیکوتر از این بهتر بجا آرم طراز ملک دنیا را که یزدان فانی اش گفته کجا بتوانمش ثابت برای خود نگهدارم ٭٭٭ ما نع...
ادامه شعرخام آرزوها نشو ای بردار حرف من را گوش کن. همچو یک پاد زهر است یا تصور آن را دمنوش کن. گرچه زیبا و دلفریب و دلربا و هم قشنگ. پیش پایت ریختست صد کوه و سنگ. چشم بر آرزوهای قشنگ آهسته بند. این نصحیت را ...
ادامه شعرچه شوری در شرر عالم است در یاهو فـــــــــــرار آدم از آدم شیر از آهـــو نه رنگ ها را دگر نیست حقیقت رنگ عدم شد سرخی این عشق پرید رنگ از کاهو نمیکنند دگـــر بندگــــــــــان عبادت حق وچنـــدی گوشه ی ...
ادامه شعرمتنفّر از دروغیم ، بیزار از صداقت از دشمنی گریزان ، بیگانه با رفاقت ما رهروان حقّیم ، در کوره راه باطل چون مومنان کافر ، دیوانگان عاقل ما درعیان نهانیم ، مُشتی لب و دهانیم در عُمق قلب یاران ، بی نا...
ادامه شعرچند قدم پایین تر از نهر کرج زیر ماشین رفت و له شد مش فرج زد از این دنیای پر زحمت به چاک غسل دادند و سپردندش به خاک طبق معمول آمد آنجا دو مَلَک با مداد و کاغذ و چوب و فلک گفت با آن بینوا از روی خشم هر ...
ادامه شعربه کار نیک و پاکـی پای بستـم نکـو کاری بـشد صـادر زِ دستـم به عـمری در تـبهکاری نـرفتـم تـبهکاری نـشد صـادر زِ دستـم ٭...
ادامه شعرآدم ها... از سر و کول هم بالا می رفتند جایی برای گذاشتن نردبان نبود . #محمد_مولوی کاریکلماتور
ادامه شعرما غافل از آن فـرد خداونـد مُـبینیـم بیهوده بر آن دیدن جسمش به کمینیـم در ما بصر دیدن جسمش به یقین نیست بینـا به همین گردش و دوران زمینیـم ٭٭٭ کار ...
ادامه شعر*مسمّی * آنقدرمردباید بزرگ تابداندکه خیلی کوچک است پادشاه باید. اگرچه قلمروات به عرض شانه ها باشد... اندرهیبت شیر تابانگاهت حرمتت. وارج نهندت بربزرگی... جوانمردباش به میزان مطلوبی اراده که درهیم...
ادامه شعرخلیج همیشه فارس درغروبی قلبم از مهر وطن لبریز بود وز عشق آکنده ساکت وتنها کنار ساحل زیبای این دریای گوهر خیز و رخشنده ساحل دریای پارس ،این آبراه سبز طولانی و طوفانی بر خلیج فارس مهمان بوده با ام...
ادامه شعرآن راه که بگفتـی اگر آن راه نـیابـم دایم که فزونتـر شود آن زجـر و عذابـم آن راه رضای تو که یک عمر نَـجُستـم بیدار نگشتـم مگر این عمـر بـه خوابـم ٭٭٭ ...
ادامه شعرهر کس حقیقت آموخت فرمان آن خدا را باید زِ خلق بیند هر جور و هر جفا را سر رشته ای به دستم آمد زِ روز اول سر رشته را گرفتـم ، بردنـد حق ما را ٭٭٭ به ...
ادامه شعرذوق و شوق شعر مرا سوزاندند در مسجد قالی کرمان را سوزاندند شب ها نقش قالی ماهی تبریز را می کشم روز ها برای رزق و روزی منت این و آن را می کشم شهر کاشان با مشاهیر و شاعران و قالی بافان بنده در ضمیر...
ادامه شعریک شاخهٔ رزی که گاهی خار هم داری یک قافله سرگشته و بیمار هم داری جذاب و شیرینی ولیکن دلهره آور آرام و مغروری سر آزار هم داری چنگیز دلرحمی که بعد از خون و ویرانی بین سپاهت دکتر و معمار هم داری غیر از...
ادامه شعردر ملک همین دنیا هر جا گذر کردم دیدم همه جا دین بود من دین وعمل کردم پیری سخنی می گفت دین واجب ملت شد آگاه ترم بنمود آن پیر جهان گردم ٭٭٭ منـم که بر سخ...
ادامه شعرتو بانویِ آشوبگرِ شهر با گیسوانِ رنگارنگی غارتگرِ برگ هایِ سبز لرزشِ شاخه هایِ بی برگی تو طعمِ گَسِ خرمالویِ نارَس عطر خوش نارِنگی و بالَنگی آشوب آشیان این بی خانمان مانده در کوچه پس کوچه هایِ ...
ادامه شعرمنی که در منتظری منتظرم. تویی که شایدت یک روز و یا یک شبی باز نظری بر رخ مهتاب کنی با حیله. و مرا مرده یی با بیش کرگسان یابی که به آزای قصورت همه در من بکنند لاشه ی مانده را به انظار تعنه همگان....
ادامه شعرسروم ولے قد خم نخواهم کرد ، از غرش طوفان نمے ترسم دنیا پر از نامردے و بخل است ، از باد سرگردان نمے ترسم دریا تر از تقدیر خوبانم ، با موج هاے غم گلآویزم بر ساحلم وقتے غزل باشد ، از هول کشتیبان نمے تر...
ادامه شعربا نگاهی سرد من همجنس طوفان می شوم گاه در لاک شکستن نیز پنهان می شوم کوه از کم طاقتی احساس را گم می کند من همان کوهم که در احساس حیران می شوم بغض ها را می خورم بر شعر خود دل می دهم شعر از هر سو بیا...
ادامه شعر