تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
فیروز  رضائی

چو آگه به دادار این آسمان عطا کرد دُرّی به ما در جهان ولادت بشد دخت ما چون پری ز مامی چنین پاک و باشد بری بکردیم پس سجده شکرش به جا وَ سیما نهادیم نامش که ما کنم شکر یزدان که سیمام دخت رها کردمش ...

ادامه شعر
محمد مولوی

پروانگی بمانید در پیله تنهایی خود  شمع ها دیگر روغنی نیستند  که در سقا خانه ها  برای مسافری  به عشقی،به‌رازی  در کنج قلب شان لانه کرده بود  برای برا آورده شدن آرزوها یشان روشن می کردن ، نیستند شعله ...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

بهاری ترین اتفاق ممکن تولد یک فزگروردین ماهی ست میلاد تو ای گل اقاقی زیباست آرامش چشمان تو مثل دریاست هر سال بهار با تو گلباران است سالی که نکوست از بهارش پیداست ...

ادامه شعر
علی حاتمیان

میکنی چادر به سر تا با خدا دیدار کنی از زمین و از زمان فریادت آزاد کنی میکنی راز و نیاز با آن رفیق دور دست که به تو نزدیکتر است حتی به رگ از گردن تو خودت از این زمانه خسته ای اما نه تا امید هست باید م...

ادامه شعر
مرضیه دادپور

رسیده پشت در چل (چهل) سالگی و توی آغاز عصر انقراضم بزن تیر خلاص و توی قلبم تموم کن عمر روزای درازم داره در می زنه چهل سالگی و چهل ساله که هی تکرار می شم چهل ساله شبا میخوابم و صبح رو آوار خودم...

ادامه شعر
امیر وحدتی

روز مادر (سروش۱)       ???????????? زندگی را بهانه ای بخدا گوهر جاودانه ای بخدا شعر پاکی ، ترانه ای بخدا از خدایم نشانه ای بخدا بی نطیری "یگانه" ای بخدا مادر روز مادر (سروش۲)       ???????????? مهر ت...

ادامه شعر
خدیجه  صفالومنزه

پیداست که سیمای تو را بوسیده پیشانی زیبای تو را بوسیده آن کس که جهان برای او کف زده است یکروز کفِ پای تو را بوسیده #خدیجه_صفالومنزه ( #عاتکه ) #تولد #روز_مادر #تبریک تقدیم به مادر عزیزم❤ @ateke...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

زادروز شعر سروش، یکم بهمن جشنواره ی سروش سروش سروش هایی با 2 لَخت: سروش 1 کم تر از آفتابگردان ام؟ گر بتابی. سروش 2 تپش دل به نغمه‌های دلی هنر دل نیست؟ سروش 3 و تماشاگر است از درّه قلّ...

ادامه شعر
لیلا سعیدی

رضا پرستش داری… ضامن آهو هستی مگر می شود ضامن رویا نشوی؟!! مگر می شود دست های عطاالله و علیرضا را نبوسی؟!! مگر می شود به درگاه تو گریه کنند آب دهند کبوترای حرمت نان دهند سگ های خیابانی قرعه ی فال را ...

ادامه شعر
لیلا سعیدی

تمام ِ گربه ها تمام ِ علی ها را کشتند… علی ها مجنون اند چتر می دزدند وسطِ خیابان ولیعصر…. تا برقصانند لیلاهای ِ شهر را که فرهادها ورد بخوانند برای ِ شیرین… شاید که مرغ آمین لیلی به مجنون برساند…....

ادامه شعر
خدیجه  صفالومنزه

رو کن به خودت و باورت را بطلب آن تاج نهاده برسرت را بطلب گر طالب کل آسمانی ، هر روز خاک کف پای مادرت را بطلب خدیجه صفالومنزه ( عاتکه ) #تولد #روز_مادر #تبریک تقدیم به مادر عزیزم❤...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

من زاده ی پاییز و نظر کرده‌ی مهرم درویش صفت چشم به تقدیر سپهرم جز کنج خرابات پناهی دگرم نیست جز نقش رخ یار خیالی بسرم نیست دلبسته ی مینا و مِی ام، شاعر شهرم در عشق و جنون یک تنه علّامه ی دهرم ...

ادامه شعر
نادیا  قهرمانی کیا

زندگی نه ابتدای مسیر هست نه انتهای آن که ابتدا یعنی لحظه تولد و نوزادی و انتها یعنی لحظه فرسودگی و مرگ و زندگی مسیر ِ میانه ی این دو است زایش تا فرسایش پس یادبگیریم وبدانیم وبه دیگران بیاموزیم که زند...

ادامه شعر
موسی  شریفی

دادُو جیغُ گریه هامان پس نبودند الکی، انگار که می دانستیم که در آن لحظه ای در بدوِ ورودِ به چنگال زمین، خبری از هتلُ و یک رحمِ لوکس نیست در زمین دیگر ندارد روی خوش، آن لگد هایی که در دوران استبداد،...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

متولد ماه مهر - پیشکش به مادر عزیزم در سالروز تولدش مهربانم! روز میلادت جهان زیباتر است با وجودِ سبزِ تو، فصلِ خزان زیباتر است سایه‌یِ مهرت به رویِ خانه‌یِ من مستدام خانه ام با مهرِ مادر، بی گمان زی...

ادامه شعر
Kazem Keshavarzkalhori

دو چشم مست و همرنگ عسل داری

چه عطری چه گیسوی قشنگ داری

طنین نام تو عرش مُهنایی ست

تو خود آسمانی و آسمانم تماشایی ست...

ادامه شعر
محمود گندم کار

هیلدا پریچه ای تو، مرا می بری  به رویاها  شکنج گیسوی تو چون نسیم و دریاها طلوع آذری، ای آفتاب  آذرماه شکوه ساغری ،ای جام می در آتشگاه فروغ  مادری ای چلچراغ خانه ی ما چراغ عمر پدر  ،ای ستاره ی زیبا  ف...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

میلاد تو فرخنده، ای دختر تابستان عمرت پر و پاینده، ای ماهرخِ خندان تو زاده‌یِ ماهِ تیر، سرمنشأ احساسی لبخند بزن بر من، تا غصه شود پنهان #جواد_امیرحسینی ۳۰ تیر ۱۴۰۰ ...

ادامه شعر
لقمان مداین

اندکی رنگ به بوم و دم روحی بر گِل چند صباحی ست پی خلقت خود حیرانیم لقمان مداین Loghman Madaen

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

«گویند مرا چو زاد مادر» تا آخر عمر، دویدن آموخت! «شبها برِ گاهواره من» شیر کوپنی خریدن آموخت! «دستم بگرفت و پا به پا برد» ارباب رجوع پریدن آموخت! «یک حرف و دو حرف بر زبانم» کلا همه جا چریدن آموخت! «ل...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا