تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سلیمان پناهی

گفت یار امشب برایش لحظه ای مهمان شوم شد فراموشم که بر آن سفره ی احسان شوم لذّت این همنشینی گرچه دورادور بود کاش می شد مرهمی بر سینه ی سوزان شوم شهد شیرین لبش در جام عیش ما نهد جرعه ای نوشم ب...

ادامه شعر
حسن کریمی

« سیب یا گندم»
شب میانِ مردمِ چشمِ تو‌ ، چون گم میشود
از لبت صبح شفق، آئینه دارِ یک تبسم میشود
سُکر می بارد ز لبهایت ، نیازم را بده
باده ای امشب نصیبم ، از ل...

ادامه شعر
لیلی  اله یاری

تب و تـابِ غـزل از مـن نگیــریــد دوبیتی چون عسل از من نگیرید مفـاعیــلَن مفـاعیـــلـن فُعـولـَــن چنیـن خیـرِ عمـل از من نگیریــد * لیلی اله یاری * ....... لبـانِ غنچـه ات مثــلِ عسـل بود ...

ادامه شعر
نسرین سادات(نغمه) غضنفری

در معبد چشمت چادر زدم تا هرم نگاه تو راز هستی عشق را به نظاره بکشد

ادامه شعر
حسن کریمی

قاب لبخند

چه آشناست لبت ، پشت قابِ آن لبخند .
گمان برم که شبی بوده ،با لبم هم بند
مگیر بهرِ خدا ، ناز آن نگاه از من .
چه میشود ، به نگاهی کنی دلی خرس...

ادامه شعر
لیلی  اله یاری

بیــا تــا روی زیبـــایـت ببینــــم نگـاهِ مست و شیدایـت ببینــم لـونــدی های نـــازِ دلـبــرانـــه عطش در چشم رسوایت ببینم * لیلی اله یاری * .... حسادت می کند یلـدا بـه مویــت ستاره می زند چش...

ادامه شعر
علی حاتمیان

باران بارید و دوباره عاشقم کرد با هر قطره اش نامت را در قلبم هجی کرد زیر چتر تو نیستم اما  می توان زیر باران بود و تو را احساس کرد... بیاد روزهای رفته ام دلگیرم بیاد روزگاری که دیگر نیس...

ادامه شعر
سارا ابراهیمی

که مجال اگر بود کنار تو میخفتم و آبستن زمان را به فراغت میسپردیم و چنان میفشردمت که شیشه شیشه غم بشکند از جوارحت بخندیم مست کنیم و بوی تنت خیابان را ببرد که مجال اگر بود بغل بغل اقاقی ...

ادامه شعر
امیرحسین نوروزی

تموم شد قصمون اما هنوز درگیر چشماتم هنوز . . . دلواپسم دلواپس امروز و فرداتم هنوزم عاشقت هستم نمیدونی چقد سخته بهم میگن بدون تو دلش آروم و خوشبخته بگو کی این روزا داره کنارت ساده میشینه ...

ادامه شعر
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

غزل " دنیای غزل " از کتاب " تنها اردیبهشت من " _________________________________ باز کن دگمه ی ِ پیراهن حسّاس غزل ناز کن سینه ی بیتابی و احساس غزل روسری کرده به سر نازترین وزن عرو...

ادامه شعر
لیلی  اله یاری

درون سینه ام دل مانـده خالی شـدم محکـومِ زنــدانِ خیــالی منم لیلی تر از لیلی ولی حیف که مجنـونی نـدارم این حـوالی * لیلی اله یاری * ..... تویی شاهــزاده ی شهر خیــالی منــم بانــوی شعــرِ...

ادامه شعر
جابر ترمک

وقتی هوای چشـــــــــــم من آرام تر باشد باید نگاهم بیقراری خــــــــــــــام تر باشد صیاد یک عمر است با ترفنــد می خواهد آهوی این جنـــــــگل کمی در دام تر باشد دریا که باشی ساحل چشمت چه ...

ادامه شعر
آرش آذر پیک

قهوه ی ترک چشمهایش تا که فهمید ،باز هم کرده است ،این دل بی زبان هوایش را آمد و روی تخم چشمانم_عاشقانه _گذاشت پایش را خانه ام ، خانه اش که شد ،باز هم پشت میز شام نشست و دوباره به من ...

ادامه شعر
سیدمحمدجواد هاشمی

چه کرده ای توبامن که از تودر مجالس کنایه هم که می زنند حس عاشقی من، دوباره جوانه می زند

ادامه شعر
هما تیمورنژاد

همیشه تو رویات غوطه ورم بیا لعنتی واقعیت بگیر شدی آشنای غریب دلم بیا دست ازین شکل غربت بگیر ندادی به من سیبی و ولی واسه بودن با تو آدم شدم حوای تو نیستم دیگه لعنتی واسه داشتنت کوهی از غم شدم ...

ادامه شعر
سیدمحمدجواد هاشمی

خواستن مرگ کسی نیست توی دلم..... اما .............. هرکس به تونظری داشت بیاید خبری....

ادامه شعر
علی حاتمیان

تو ندیدی که می رفتم پشت سرت بودم راهی طولانی تو نمی دیدی که می مردم در نگاه این جا سیگاری قبله گاه من تو بودی یک روز برگشتم از کعبه خیالیم کوچه ها مه گرفته و سرد است کوچه به کوچه ...

ادامه شعر
حسن کریمی

«چند دو بیتی» غنچه را بررویِ لبهای ، تو پر پر کرده اند . از زکاتش بوسه ای ، ما را مُقدَر کرده اند . تا که باشد نامه اعمال من ، در دست چپ . منظرچشم تورا،غوغای محشر کرده اند . ...

ادامه شعر
جابر ترمک

روی گسل ننشین ترا کـــــم کم بپاشاند طوفان بگیرد شهـــــــر را در دم بپاشاند یک بغض گاهی می توانــد آسمان را هم با اشک های ساده ای از هــــــم بپاشاند پائیز گاهی شوکت یک باغ را در هـــــم ...

ادامه شعر
امیرحسین نوروزی

سرگرمی تو خط لب و شال و حجاب است درگیری من با قلم و شعر و کتاب است ای دلبر عاشق کش داعش صفت من بر تیر نگاه تو دو خمپاره جواب است یک شب دو غزل از لب تو بر لبم افتاد از الکل لبهای تو حالم چه خر...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا