- لیست اشعار
- مناسبت
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
در13 /02/ 1350 -
حسن رسولی
در13 /02/ 1363 -
Parvin Mohamadi
در13 /02/ 1402
ذهنم ازگفتنِ در وصفِ تو لبریزشده، واژه ها رقص کنان ،به ضیافتکده خاطر، من آمده اند. قلم ازشوق سرانگشت مرا میبوسد. وَتن مرمر کاغذ گوئی، که قلم را ب...
ادامه شعرچشم هایت دو تیله ی نازو بودنِ با تو حس پروازو دلبر و دلـربا و طنــازو تو قشنگی ، قشنگ زیبایی مخملِ بی بدیلِ دستات و مشِ دودیِ روی موهات و با وقارِ قدم زدن هات و تو سفیدی ، سپیدِ نیمایی ! گ...
ادامه شعراین آدم ها عجیبند روزی به هر دلیلی به ما پناه می آورند ودر آغوشمان آرام می گیرند گرم می شوند اما کمی بعد همانها که در آغوشمان فریاد رضایت می کشیدند می روند در فراسوی بی رحمی حالا آنها...
ادامه شعرتو گرگ ومیش نگات به دنبال یه خورشیدم شدم تبعید به سایه منی که مثه یک بیدم چقد دلگیرم از دستت با این که دل به تو دادم هنوز باورنداری تو مثه آتیش ،توی بادم کنارت شعله ور میشم اگر چه سرد و خ...
ادامه شعرهر روز فراموش کردنت را به فراموشی میسپارم؛... به قیمت افزودنِ یک خط به پیشانیِ بخت سیاهم... سمانه حاتمی
ادامه شعرسینه ام ازغصــهْ سنگیــن گشــته آه باهجـــومِ دردْ٬ غمـگیــن گشــته آه مثلِ فرهــــادی که بعـدازنبــشِ کوه باخبـــر از ظلـمِ شیــــرین گشته آه زار ْ٬ همچــــون بلبـلِ ســرگشته ای بی خبـــر ا...
ادامه شعررشک بی سابقه ی ماه به چشمان تو دیدن دارد غزلی را که به وصف تو سرودند شنیدن دارد قعر چا هست کسی که به تو و لعل لبت دل بندد یوسفم مگذر از این چاه که بی مکث پریدن دارد گرچه با دیدن تو داغ دلم تاز...
ادامه شعرتمام خویش را می دهم به ذره ی نگاهِ تو تمامِ یک نگاهِ تو به خویشِ من نمی رسد.../. سمانه حاتمی
ادامه شعرشبی با مهتاب از آن کوچه ی تنگ گذاشتم همچون شب پره شدم دنبال تو گشتم هر کجا پر کشیدم جای پایت همه جا دیدم من جز حسرت و اندوه در آن کوچه ندیدم افسوس خوردم که فریب تو و لبخند تو خوردم وعده دادی که...
ادامه شعرآوازهای زخمــی ای خون شعرهای به حسرت دچار من آوازهای زخمی و تلخ دو تار من آب زلال چشمه¬ی آهو ندیده¬ام آهوی دشت و دامنه¬ی کوهسار من می¬جوشد از نگاه تو دریایی از غزل شرح نگفته¬های دل بی¬قرار من ...
ادامه شعرهرچه کنم نمی شـود...، تا بروی تو از دلم از تو فرار می کنم ...، باز تویی مقابلم پای کشیده ام ز تو...، تا بروی ز خاطرم باز به کوچه باغ غم، دستِ تو شد حمایلم آبِ رُخم تو بُرده ای،خواب و خورم گ...
ادامه شعرپاییز هم تمام می شود فصل دونفره ها زمستان خواهد آمد فصل من هوای سرد دلم سرد تنها روی نیمکت زیر گلوله های سفید برف زمستان یک رنگ است مثل پاییز هزار رنگ نیست امین محمدحسن زاده 10-09-1394 ...
ادامه شعرمن روزارو کم میارم برای دوست داشتن تو برای لمس تن تو... برای بوسیدن تو کاشکی بازم بیای پیشم بی تو دارم من میمیرم دارم به عشق شک میکنم عشقا همه دروغ شدن باید به کی دروغ بگم؟ ...
ادامه شعرهمیشه بعد از رفتنت باران می بارید و من بی پروا سراسر وجودم را به آب می زدم اما نیامدنت... تمام معادله های مرا بهم ریخت حالا دیگر سراسرم درد می گیرد گلهای باغچه ام همه خشک شدند و من چشمهایم ...
ادامه شعرمن خطر کردم که با عشق تو سودا میکنم قطره ای هستم که در سر فکر دریا میکنم طفل احساسم هنوز و پیش استاد قدت روز و شب با قامتت مشق الفبا میکنم همچو یعقوبم که از عطر تو میبارم مدام سال هاست ...
ادامه شعردلتنگی شرقی( ترانه) یه حسی تو چشات میگه که عشق دیگه ای داری واسه عاشق شدن شاید از این دنیا طلبکاری؟ شمال سبز چشماتو جنوب داغ آغوشت منو دلتنگی شرقی غروب عشق خاموشت شدم حوای بی آدم من آن...
ادامه شعرمهتابم : بگو شبت آرام و پرستاره تا با احساس گرم تو آرام بگیرم یک لحظه اگر کم شود طعم احساست به من بر کرده و ناکرده خود در محضر تو عذر پذیرم معشوقه من دل و دلداده من ...
ادامه شعرغریب سفره ی عشقم ، نگار یعنی چه؟ بگو به قلب خراب انتظار یعنی چه؟ صدای گریه گرفته تمام حرفم را سکوت محض مدامم، شعار یعنی چه؟ تمام فصل حضورم شبیه پاییز است به این فسرده مگو که بهار یعنی چه؟ ...
ادامه شعر بیا تعبیر کن این خواب های پرتقالی را
و پرکن فاصله ها را و آغوش خیالی را
بیا لبریز کن ، از نغمه ی گرم چکاوک ها
سکوت بی چراغ کوچه های این حوالی را
و با حس نهفته در شکوه خنده ی شیرین
...
آشفته حالم از خم ابروی شهر آشوب ها درمان نمیبخشد به دل ، آزرم این محجوب ها عریانی احساس را در چشم دشمن دیده ام مستوری میبارد فقط از دیده ی محبوب ها در آهن بگداخته باید که تاب عشق دید آخر کجا ...
ادامه شعر