تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف عاشقانه باز آمدی که کل جهان عاشقت شود با جلوه ای زمین و زمان عاشقت شود گشته نگاه من ز پی دیدنت روان تا چشم خیره ام نگران عاشقت شود روحم به روح تو گرویده است عشق من تا فارغ از زمان و مک...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

《تو چه کردی》 غزل گفتم دل من خون شده با دل تو چه کردی؟ ای آتش افتاده به منزل تو چه کردی؟ در وقت سحر ذکر و ثنای تو بگویم ای بُت تو بگو با من بیدل تو چه کردی؟ در پرده ی دل جز رُخ تو دیده نبیند تسبیح...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

رفتی از دنیای من، دلتنگ دلتنگم هنوز بی تو با دنیا و آدم هاش در جنگم هنوز شیشه‌یِ دل را شکستی بارها، اما عزیز! بی قرارِ قصّه هایِ شیشه و سنگم هنوز شانه ام در حسرتِ مویِ پریشانِ تو ماند پیشِ چشمِ عاشق...

ادامه شعر
مهدی سلمانی میاب

سیاحت میکنم چشمِ سیاهت نشستم در کمین ، بهر نگاهت اگر فرصت نصیبم گردد این بار نشانم بوسه ای بر روی ماهت شاعر : مهدی سلمانی میاب ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

《میلاد دلبرم》 غزل خدای قلب من هستی تو خورشید فروزانی دوای درد من هستی تو آن آرامش جانی بتاب ای ماه تابانم بکن روشن سرای من خدای من تویی در این شب تاریک و ظلمانی به هنگام نمازم سجده بر عشقت کنم هر ...

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

نَفَسَم را نَفَست بُرد به تاراج ولی چو بیایی به بَرَم ، باز نَفَس میگیرم

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف سلام بر عشق ای نور دوردست به تاریکی ظلام ای عشق در دل شب تیره به تو سلام خشکیده بود بی تو دل چشمه بقا نزدیک بود پاره شود رشته دوام بیهوده است زندگی من بدون تو راهم به سوی نور تو دور اس...

ادامه شعر
کوثر نجفی

زیبایی زلف تو آتش به دل من زده است
آید آن روز که رضاشاه بشوم کشف حجابت بکنم
موی تو همچو اسیریست‌ رو چشمان من و
آید آن‌روز که زلف تورا رونمایی بکنم
باد بهاری زند و زلف تو بازی بگرف...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

سوگند به ادامه‌ی راه عاشقی که به چالش می کشاند قلب های قوی و پر از امید را به آن آبی چشمانت که هم رنگ دریاست به نگاه جادویی ات که در اقیانوس‌‌ قلبم شنا می‌کند همیشه مدار تمرکزم دور تو...

ادامه شعر
نصراله شبانکاره

می سپارم خود را به چشم های تو به مرغزاری که حاصلخیز ترین باغ جهان است خود را می سپارم به غنچه لبخند تو به عطر دل انگیزی که در گلزار موهای تو هر روز کباب می شود. ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف باغ معنا یاد باد آن شب که فارغ از زمان و از مکان غرق در آغوش هم بودیم مست و جانفشان گاه جان دادیم و گاهی جان گرفتیم ای شگفت گرم این داد و ستد بودیم ما ناله کنان یک زمان نقش زمین بودیم د...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف نام تو به هر لحن که گویند، نکو است مهر تو به هر شیوه که جویند، نکو است گل های محبتی که بین من و تو است هر گاه به هر جا که برویند، نکو است #مهدی_رستگاری بیست و ششم شهریور سال یکهزار و چ...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

فرمان بده تا ثابت بماند نگاه من بر روی چهره ی زیبای همچو ماه تو،، من شاه دل بستم به گرو، عشق تو خلع صلاح کردنم شاه و سپاه تو، بی بی دلم شده، تسلیم لشکرت، افتاده ام بدون تق...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

۱) کم جلوه کن ای دلبر من، همچون ماه دوری و نمی رسد به تو دستم، آه! یک درّه پر از پلنگ عاشق دیدم در حسرت وصل تو فتاده در چاه #جواد_امیرحسینی(مهراد) ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ ۲) افتاده درون چشم تو تصویرم خو...

ادامه شعر
منوچهر کشاورز

خود به من آموختی عشق انتظار است دل که عاشق گشته دائم بی قرار است من چه سازم با تو تا باور کنی عشق تو در من ماندگار است بی تو روزها سرد و خشک باشد همیشه با تو هر لحظه برای من بهار است باز آ تا در فضای ...

ادامه شعر
سیدحسن نبی پور

اولین عشق _______ من زندگی رادوست دارم ولی ازتکرارآن میترسم عشق رادوستدارم ولی از عاشق شدن میترسم نمیشودبهاری ازتو زیباتر گلی ازتو شکوفاتر امیدی ازتو شیرین تر نمی خواستم عشقم رافاش کنم ناگاه واژه...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

✍????حضرت یار، همیشه برایت جان میدهم، برای آن گوی اصلسی چشمانت و همیشه دوستت دارم هیچ بارانی نمیتواند رد پای احساست را از دلم پاک کند و هیچ کس نمی تواند در حضورم گوشه ی چشمی نگاهت کند، حسودم...

ادامه شعر
متین  حکیم پور

مثالِ توده ای که برداشته ام از سینه چقدر جای تو روی پیکر من درد می کند تیر می کشی در عصب های زنده ام مرگ اما میان زندگی ام درد می کند سعی کردم فراموشت کنم اما آنجا که در مغز من نشسته ای در...

ادامه شعر
حسین یوسفی

خواستم خوب شود ، جزبدایام نشد آنچه پنداشته بودیم ، سرانجام نشد هرچه درفکروخیالم‌همه‌اندوخته بود عاقبت نیمه شبی جزتب اوهام نشد آن که افکنده مرادردل این‌آتش عشق سوخت‌بیچاره‌خودش‌،پخته‌این‌خام‌نشد (ناب...

ادامه شعر
غزاله غفارزاده

آه ای خیالِ غیرممکن! ای امیدِ پوچ! یادت هنوز توی ذهنم درد می‌کند آن خاطرات لحظه‌های عاشقی، مرا بی‌تو چنان، ستاره‌ای شب‌گرد می‌کند تو دور می‌شوی و من منفور از جهان با زندگیِ بعد تو درگیر می‌شوم بعد از...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا