- لیست اشعار
- قالب
- سپید
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
مهری خسرو جودی
در11 /02/ 1394 -
مینو امینی
در11 /02/ 1394 -
ندا محرمی
در11 /02/ 1372 -
سید علی عظیمی
در11 /02/ 1370 -
محمد رستمی نیا
در11 /02/ 1399 -
Majid KHAMOOSH
در11 /02/ 1342 -
میلاد خلیلی
در11 /02/ 1370 -
سید احسان حسینی
در11 /02/ 1371 -
محسن کاویانی
در11 /02/ 1368 -
محمدصادق رحمتی
در11 /02/ 1353 -
مهران نجدقهرمانی
در11 /02/ 1375 -
عبدالرحیم عدالت
در11 /02/ 1383 -
محمدصادق رحمتی
در11 /02/ 1353
این روزها چیزی شبیه غزل بغض کرده در گلوی نگاهت خوب که نگاه میکنم خودم را میبینم خسته تنها نشسته در هیاهوی غزلهای ناچیده چشمت راستی نگفتی آسمان چشمهایت را کجا جا گذاشتی؟؟؟...
ادامه شعربا پیکرِ خونین رها نکنیدم لاأقل کمی ...! گرگ بودن یادم دهید ======================= روزی که دانست ... دیگر به درد نمی خورم یقینم شد درد مرا خواهد خورد ...! ===============...
ادامه شعراسم مرا می توانی ازنام گلی بشناسی که هر زمستان زن زیبایی را در پیراهنش صدا می کند! صدا در برف آب می شود! و بهار را برگ برگ در آغوش تو می ریزد!!...
ادامه شعراکنون های بی کرانه همان دیروزهای پربهانه ای است که قاموس فرداهای نادیده را ابهام بیشتری می دهد تا همچنان بستر خشک این رود دل به خیسی این دشت بی ترحم ببندد در گذرگاهی که انسان جویای خوشبختی می ...
ادامه شعرمی ترسم وقتی تو و عریانی ماه را در حوض ببینم سرم بالای دار باشد!!
ادامه شعرهرنیمه شب آسمان را به زمین می کشم پلک ماه را می بندم چشمهایت را می بوسم تجسم می کنم شکوه اندامت را درچارچوب در بدون این که تورا از دستان زنی بدزدم در آغوش می گیرم آه........ای هوای تنه...
ادامه شعرچه ساده ، و چه پیچیده میشود از حسی گنگ، حرفها زد ، واژه ها چید ، و کلام را بستوه آورد. حسی گنگ ، که بوی کهنگی اش . ...
ادامه شعررودخانه های قهوه ای هیچگاه با زمین رو راست نبوده اند شاید سال بعد ما در بستر خشکیده اش چادر زدیم
ادامه شعرمردی که، درد مرا میداند، رفته است! - زرد - نه این مرد که از اسب افتاده! کویی مرد؟ با تبر دوباره برگرد!... * * * * - پژواره -...
ادامه شعرآنچه بخشیده نمی شود گناهان تو نیست هوس های من نیز قطره اشکِ حسرتی است که از بالهای خموش بر زندگی چکید خرافه را ترانه خواند و عشق را به باورِ ایل شکست ! آنچه جاودانه می شود فریاد...
ادامه شعرسوسموش دوداقلاریمدا قوروموش، آجی گولومسه لر چیینلرین... داغ سایاقی،سایاقدی دردلریمه قورسا دووار کیمی اوچاجایام ببر گون... سن اولماسان. برلبان ساکتم خشکیده ، تبسم های تلخ شانه هایت...مثل کوه ت...
ادامه شعر... اما روزی اگر بال هایم به بار نشینند دوردست ها تا سرزمین های بکر پرواز می کنم. . . هیچگاه دیگر باز نخواهم گشت! * * * * پ.ن: به مدیریت و اعضا گرانقدر تبریک می گویم. . . پژواره...
ادامه شعرفقط سوزن مهرتو بارگ قلبم سازگارست انرا بدست هر پرستار ناآشنا مسپار ب.ع
ادامه شعرپدرم به چاه عمیقی افتاد آنقدر عمیق که عمرش کفاف سقوطش را نکرد مادر پس از آن نه بوریایش را بافت نه گیسوان خیس از بارانش را مادر پس از آن یکسر طناب می بافت طناب...
ادامه شعردر کدامین دریا به طول تنهائی من بی من شب میشود وعریان ترین مردمان سلامم را پارسخ نمی دهند ورنگ آبی آب روحم را آرام میکند به تو می اندیشم که عشق را نشانم دادی ومرحمی بر زخمهای تنهائییم گذاشتی ...
ادامه شعرلبخندی که طرح لبهایت را داشت کجاست ؟ خاطره لبخندت که در آواز ِ رازهای جهان برهنه می دوید ، کجاست ؟ می خواهم ، باشی نگاهم کن غربت در تنهایی غرور درسکوت این باقی مانده ی تراژدی ِ فریاد...
ادامه شعرهوش از سر رفته وقتی از عشق حرف میزنی، نقطهها یکی میشوند. آدمها از روی ابرها انگار عبور میکنند. هنوز یاد لرزیدن دلم را میلرزاند. انگار عکسها سخن میگویند. ...
ادامه شعردرد هجّی کردن احساسی ست که خدا نیز تمی تواند تلفظش کند
ادامه شعر