کاشکی میشد قصه ی عشق همدم غصه ها نبود
آخر عشق هیچ کسی مثل تو قصه ها نبود
شیرین و فرهادی نبود لیلی و مجنونی نبود
ترسی نداشتیم از کسی عاشقی پنهونی نبود
نه حرفی از گلایه بود نه حتی فرصت واسه قهر
نه من گدا بودم و نه تو تک پسر ،حاکم شهر
کاشکی فقط قصه نبود دیدن اون اسب سپید
کاشکی شبیه آرزوم نمی شدی تو نا پدید
اما حالا از آرزوم مونده فقط سوز یه داغ
تو نیستی و از عشقمون مونده فقط غم فراق
چیزی نمونده واسه من جز غم خاطراتمون
ته مونده های عشق تو یه نامه و سه قطره خون"
....
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 26 دی 1402 10:37
.مانا باشید و شاعر
رضا ساقی 28 دی 1402 17:48
مرحبا
محمود فتحی 29 دی 1402 07:37
سلام گرامی جهان بی عشقدجهنمی بیش نیست درود برشما
محمود فتحی 01 بهمن 1402 15:15
درودوقت بخیرو مسرور بوده باشید