تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مجید قربانی

سمت چپِ سینه ی من تیر میکشد... وقتی که تو... راست راست از مقابل من رد میشوی...

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

اول کس که در جهان دست به خون همنوع شست، قابیل لعین بود که خون برادر بریخت و سبب آن بود که ابلیس رجیم تخم حسد در جان او کاشت تا بین ابناء آدم تفرقه افکند. ای که امین امنیت برادران و خواهران و فرزندان...

ادامه شعر
مینا میناوند

روزی از روزهای خوب در کهکشان اون بالاها وسط هفت آسمان یکی روح باصفا وومهربان به فرشته داد پیغام ونشان که پری جان بیا چندلحظه کنارمن بمان قصه ی زمین ودنیا را برای من بخوان پری آمد نزد روح مهربان گفت د...

ادامه شعر
مجید قربانی

*۱* ای سفر کرده ز پیش من و.... بنشسته کنار همه اغیار.... کجایی؟؟

ادامه شعر
مجید قربانی

*۱* دلت که میگیرد... نفس هایم بند می آید.... مگر میشود، قلبم بگیرد و نفس بکشم؟! *۲* از بس سکوتم تلخ بود... کافه چی... شیرین ترین قهوه اش را برایم آورد... *۳* آونگ آخرین دست تکان دادنت... ت...

ادامه شعر
انسیه سوسنی

تلخ شو زهراگین بگذار که نخواهمت! نیش بزن مرا... و تیزی طعنه هایت را در جای جای روح و تنم نشانه رو... بگذار زخمی دست کنایه هایت شوم... بگذار تمام وجودم یخ بزند از سردی کلام تو بگذار که نخواهمت ...

ادامه شعر
انسیه سوسنی

هزاران کتاب نوشته اند از عشق که بخواند معشوق ! من برایت بنویسم یا نه! این تو هستی که مرا می دانی! که مرا می خوانی! که در اندوه زمان و دوران در دلم می مانی... انسیه سوسنی ...

ادامه شعر
انسیه سوسنی

صدای پای پاییز را می شنوی... خنکای لذت بخشش که روح انسان را زنده می کند... در شهریور مهربان...؟! شهریور همیشه مرا به یاد انسانهای نیک سیرت می اندازد... همان‌ها که وقتی بحثی در می‌گیرد،وقتی ناراحتی د...

ادامه شعر
مهناز نصیرپور

1- بیستون فاصله، تقدیر فرهاد و غم تو باز هم حبس حقیقت، بغض و فریاد و غم تو سوخت تصویر به تصویر همه ثانیه هایم کودتای تب مرداد و غم تو پ.ن: دردا که در این دوزخِ ایران، بی گناهان هیزمند... 2- می چکد ا...

ادامه شعر
فاطمه  مهری

خسته ام نه از مشکلات دست وپا گیر نه از روزمرگی های تکراری نه از انتظاری که جوانی ام را گرفت خسته از تو از دوستت دارم هایی که ناگفته ماند از دوری هایی که نزدیک نشد از منطق تو که نمی ارزد ارزنی از مهری...

ادامه شعر
انسیه سوسنی

چگونه می روی و مرا جا می گذاری در تک تک کوچه های باران خورده این شهر چگونه؟ چگونه می روی و " یاد" مرا می دهی به دست بادبادک هایی که بندش رها شده در دست" باد" بگو چگونه؟ چگونه مرا به ق...

ادامه شعر
محمد مولوی

تو ای کریمی ، کرمت شهره ی آفاق است چند می دهی از آن عسل شیرینت ؟ دیدم غریب و آشنا دور برت زیاد است دیدم خیل مگسان دور عسل شیرینت ! محمد مولوی...

ادامه شعر
مرتضی  دوره گرد

سکونِ سکوت از ماضی بعید ساده تر از حال استمراری به بلندای هجایِ حصار نای به خواب رفتن کنار کتاب بینوایان و سکوت تگرگ هنگام باران گاه دل لرزان درخت و شکوفه هایش امشب میان میل کال کیالی بیش در جستجوی...

ادامه شعر
وحید علیزاده نیشابوری

یک عمر دویدم وَ دویدم وَ دویدم آخر به سرا پرده مقصد نرسیدم یک روز نشستم وَ نشستم وَ نشستم دیدم همه عمر گِران رفت زدستم یک عمر بگفتم وَ بگفتم وَ بگفتم عاشق نشوم یک شب و گمراه بیفتم یک روز شنیدم وَ...

ادامه شعر
مروت خیری

بی تو شب که می شود، می نشینیم شانه به شانه هم من و حسرت ها

ادامه شعر
انسیه سوسنی

چه تنگ مرا در اغوش گرفته ای آنچنان که تمام رسوایان جهان چشم فرو بسته اند! چه محو در من تنیده ای... ای غم چه هواداری تو دردا چه وفاداری تو... ...

ادامه شعر
انسیه سوسنی

حال فرحناک مرا جز تو که داند امروز...؟ که بخواند هر روز دفتر مشق مرا مشق عشقی که الفبای شروع اش بودی... #انسیه_سوسنی ...

ادامه شعر
مروت خیری

همیشه که به جاده ها نیست، گاهی برای آمدنت من چشم به آسمان منتظرم

ادامه شعر
محسن صحت

بعد از تو دلم را به تنِ سنگ سپردم تا یاد بگیرد سخن از عشق نگوید تا دانه‌ی پر حس و پر از شور نباشد با چشمک شمعی به تنِ خاک نروید #محسن_صحت...

ادامه شعر
محسن صحت

هر آنچه در دل را دگر انکار باید کرد اینجا که مردم عشق را جدی نمی‌گیرند معشوقه‌ها در انتظار عشق میمانند اما به جز عاشق نماها را نمی‌بینند #محسن_صحت...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا