تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسن  مصطفایی دهنوی

ای که در نیکی گل بنگری و سیرت آن نقش نقاش همان گل نگر و قدرت آن آنکه از قدرت خود شاخ گل آرَد به وجود واجب آمد به تو ذکرش بنمایی به زبان ٭٭٭ آ فریننـده گل ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

در تنگنای حیرتـم از نخوت رقیب یارب مباد کس به دیار خودش غریب من معتقد به راستی ام ، حیله گـر نی ام داد از رقیب حیله گر زشت پُـر فریب ٭٭٭ یاران کج...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

طراز مُلک یزدان را کجا بتوان بدست آرَم طراز نظم نیکوتر از این بهتر بجا آرم طراز ملک دنیا را که یزدان فانی اش گفته کجا بتوانمش ثابت برای خود نگهدارم ٭٭٭ ما نع...

ادامه شعر
سیاوش آزاد

اصالت چون بود با نور ای نور چرا در روز هستم من ز تو دور به شب ها نور او رخ می نماید چو پروانه ند خفاشان ولو کور

ادامه شعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی

تو از نور آمدی، از سمت افلاک چرا دل را بیالایی بر این خاک نترس از مردن و فانی شدنها که جان زاده شود از تن طربناک ************** تو را نیک آفرید آن رب دانا نباید با ستم گردی توانا نترس از مردنی ک...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

به کار نیک و پاکـی پای بستـم نکـو کاری بـشد صـادر زِ دستـم به عـمری در تـبهکاری نـرفتـم تـبهکاری نـشد صـادر زِ دستـم ٭...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

ما غافل از آن فـرد خداونـد مُـبینیـم بیهوده بر آن دیدن جسمش به کمینیـم در ما بصر دیدن جسمش به یقین نیست بینـا به همین گردش و دوران زمینیـم ٭٭٭ کار ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

آن راه که بگفتـی اگر آن راه نـیابـم دایم که فزونتـر شود آن زجـر و عذابـم آن راه رضای تو که یک عمر نَـجُستـم بیدار نگشتـم مگر این عمـر بـه خوابـم ٭٭٭ ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هر کس حقیقت آموخت فرمان آن خدا را باید زِ خلق بیند هر جور و هر جفا را سر رشته ای به دستم آمد زِ روز اول سر رشته را گرفتـم ، بردنـد حق ما را ٭٭٭ به ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

در ملک همین دنیا هر جا گذر کردم دیدم همه جا دین بود من دین وعمل کردم پیری سخنی می گفت دین واجب ملت شد آگاه ترم بنمود آن پیر جهان گردم ٭٭٭ منـم که بر سخ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

ای پیر ره حقیقت تو چه زیبا نظر هستی دل کندی زِ دنیـا و به عقبی تو بـبستی ای پیر طریقت تو مگر کج نظر هستی رفتـی به خرافات و به ذلّت بـنشستی ٭٭٭ دخت...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هر کس که دین ندارد بر خود بُوَد ستمگر بـر طبق قـول قرآن وَز گفتـه پیامبر آدم به دین و ایمان دیدیم حاجتش بود دین حاجتـی ندارد بر مردمان کافر ٭٭٭ همی...

ادامه شعر
محمد مولوی

از اندرونم یکی مرا ندا می داد شکمم از گرسنگی صدا می داد بوی قرمه سبزی در هوا پیچیده بود همسایه خورشت و پلو را جدا می داد #محمد_مولوی...

ادامه شعر
فاطمه  نعیمی

بخواهی یا نخواهی تو همین است روال زندگانی اینچنین است کسی که شانه خالی کرد از آن "حسابش با کرام الکاتبین است" فاطمه نعیمی* مهرانه تحفه طنز...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هـر آن کاری به میـل کـام کردنـد درون خـود چنـان احـشام کردنـد سـر خـود را زِ‌ کج کرداری خـود اسیـر فتنـه سـرسـام کردنـد ٭...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هـر کس به امـر و نهـی خدا با وفا شود دردش اگر یکی بُـوَد آن هم دو تا شود گـر جمله امر و نهی خدا را عمل کند دردش زِ جور خلق خدا بی دوا شود ٭٭٭ یارب ب...

ادامه شعر
محمدصادق  رحمتی

نگاهم را چه زیبا می کشیدی صدایم را زمانی می شنیدی اگرازعشق ما روزی بپرسند نگی چیزی شتردیدی ندیدی محمدصادق رحمتی...

ادامه شعر
مریم  محبوب

برای یار دیرین ، دختر باران و بهار که قربانی کووید شد شیرین سخن بود و دهانش بوی گل می داد اندیشه اش زیبا جهانش بوی گل می داد گل بود و گل می گفت و گل می ریخت در دامان سرتا به پا گل بود و جانش بو...

ادامه شعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی

تو از نور آمدی، از سمت افلاک چرا دل را بیالایی بر این خاک نترس از مردن و فانی شدنها که جان زاده شود از تن طربناک #زهرا_نادری_حوری ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

پـسـرها گوش بـر الهـام کردنـد کـه کار نیـک خاص و عـام کردنـد هـوای نفـس خـود کردن لگـد کوب که خـود را در جهـان خوشنام کردنـد ٭٭٭ جـوانهـایـی...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا