تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
منوچهر فتیان پور

نیمه شب آسمان می داد با رعد پیام پا تک آماده باش داد صداها پیام همه غرق خواب با د وزید و باران گرفت می نوشتم خاطره ی سالهای پیش صاعقه بخشی ازجان جوانی را گرفت خواب خرگوشی مرا ازسرگرفت با نک الله...

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

از کدامین دیارم کین چنین شیدا و حیران آمدم؟ وز کدامین قبیله که نیست از من نام و نشانی در هیچ قله یا حضیض... من از تبار کدام پور این خاکم کامروز پاره استخوانی شدم در دست گرگ زادگان تشنه ی خون و شهوت قد...

ادامه شعر
اکرم بهرامچی

رسیده جان ِ مردم بر لب از دست ِ گرانی ها خداوندا بزن بر فرق ِ این نامردمانی ها و آیا مرتکب گشتند جُرمی مردم ِ خاطی ؟ سزاوار چنین حکمی شدند از جانفشانی ها صبوری ، استواری جرم مردم بود ؟یا...

ادامه شعر
سید مظفرالدین  هاشمی

دلا دیدی شکستن از بنی آدم خطا باشد نشورش را نگر مجنون بی لیلا فنا باشد به مرغ چشم خود پرواز جانانه نما رحمی که در باغ دلم جان، آشیانی پربلا باشد نکوهش کرده ام این دل که دلداران چو زیبد پاکی از ریبش...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

قدم هایش را ریز بدون تعادل برمی داشت _داشتن را با داشته هایش متساعد می کرد بر هم ریلی سابق که اخیرا وجودش را حس نمی کرد چَشم هایش را در طول ریل با شعاع برگشت پیوند می زد _او می بُود بر زیر سنگینی راد...

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

این شعر سپید زاده احساس من است از عمق وجود و فکر حساس من است بر وزن وکلام شعر من خورده مگیر با دل بنگر ؛ عطر گل یاس من است ...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

با بیان فنّی ، منوّر فکرها قالبی سازی به زیبایی نما گر چه موزونی کلامی آشکار با نوازش ، گوش هایی آشنا ولی اله بایبوردی 11 / 09 / 1399 ...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

اَسعد الله لَک الحَمد چُو مِی خانه ، نسوخت قُطب َاخَتار!، دلآ سود، چُونی زارنسوخت اِستَطِعطاعُ لَهُ هُو الحَمد ، فَسَکفیکُهما ((آتشی بود در این خانه)) چُو (( کاشانه بسوخت)) ...

ادامه شعر
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

در خانه بمانید حمایت از مدافعین سلامت شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) ------------------------- خواهید بمانید ،در خانه بمانید غم را برهانید ، در خانه بمانید ازغم بگریزید،ازماتم و افسوس جانانه بمانید...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

سَر دَر گُمی نِهاده اِی ، کِه َمرآ با تو کار هاست هان اِی عزیز!، کهِ نِمی ُتوان عَزیزاَت خِطاب کرد

ادامه شعر
محمدحسین خدیوزاده

تو گفتی که یلدا شبی دیدنی است سیاهی و تاریکی اش ماندنی است پس هر شبی صبح تابنده ای ست که خورشید رخشنده تابیدنی ست ز یلدا دو تا چله چون بگذرد گل و سبزه هر گوشه روییدنی است لب جویباران شود پونه زار ...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

چو پیدا گشت رایانه در ایران نه در ایران چه گویم ای عزیزان کتابی بسته شد ، رایانه بازی میان جمع اجتماعی گیم بازی به هر جایی چه برزن یا که خانه چو امکاناتِ اینترنت میانه به همراه هر جوانی خردسالی خد...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

در کوچه به غَمزه ای شُدم غَرقِ جنون در میکده می زدم هزاران می خون می در بَرَم وُ ساقی خون خوار به بَرم مَنهم به کَما کان بزدم جرعه ای خون چون خون نشست بر لبم یا اسَفا خونابه چَکید از لبم بر دل و جان ج...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

ماجرا خاکی چه شد گویی به ما رو زمین افتاده خاکی ، ماجرا بهر دنیایی که باشد ،جیفه ای کُشت و کشتاری عظیمی رخ چرا ولی اله بایبوردی 25 / 09 / 1399 ...

ادامه شعر
صدرالدین  انصاری زاده

به من همیشه بگو که وقت داشته ام با این که می دانی چتر من کوچک بود و باران بسیار و هر چه بود سر خورد روی کلمات به من همیشه بگو خیابان را بلند و ژرف نما گذاشته اند تا ت...

ادامه شعر
سید مظفرالدین  هاشمی

ای بت در این بتخانه ام آرام جان من تویی الماس دل پاک از غبار الام جان من تویی باید ز آب زیر کاه ترسیده مغروق از گناه شیرازه بر دیوان دل بر بام جان من تویی آری به گوش نا کسان بانگ صلای عشق او خود ب...

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

در این شبهای دلتنگی  در این یلدای بی پولی  انار محنت مردم  چه خوش رنگه چه پر رنگه برای خوب رقصیدن  دل سرما چقدر تنگه صدای ساز و آوازی  در این وادی نمایان  نیست  نگاهم روی دیواره  برادر جای ح...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

هر چند شب یلدای امسال در فراق خانواده ،خویشاوندان و عزیزان خواهد گذشت ؛ لیک برای پاسداشت این سنّت نیاکان در ترویج صله رحم ، زمزمه ای با سُرایش یک قطعه شعر در جهت حفظ آن با هم داشته باشیم . به شب...

ادامه شعر
محمدحسین خدیوزاده

آمد شب یلدا و بیا چله نشین باش در جعبه ی صراف زمان همچو نگین باش در خلوت خود باش که آرام بگیری فارغ ز سیه کاری این دور زمین باش برف آمد و گل ریخت بر این خاک سیه پوش یعنی که تو هم با غزل ناب و وزین باش...

ادامه شعر
علی  کیهانی

ای گُل تازه شکفته، دل بلبل نشکن که تو را می شکند باد خزانی که به راه ست

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا