تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
بهزاد غدیری

هر گَه که چین عشق را با تار گیسو می کشی این جان بیمار مرا این سو و آن سو می کشی هر گه شکوفه میزنی بر خرمن آن شال خود گویی دل بی صاحبم تشنه لب جو می کشی با سیل زیبای تنت دیدم سراب باورم این عاشق سرگش...

ادامه شعر
سپیده اسدی (مهربان)

حالا که دلت غرق تمنا شده است یا میلِ دلت دیدنِ گلها شده است بر دیدنِ من بیا،تورا می‌خوانم گلخانه ی دل برتو مهیا شده است #سپیده_اسدی #مهربان ...

ادامه شعر
شیما رحمانی

دستِ رد بر سینه یِ عشقش! زدم تا که بداند؛ عشقبازی، بازیِ تَن نیست تا جانَش نخواند.

ادامه شعر
پویان صالحی

مردمان به داد رسید دیوانه حیدر شدم تشنه زیارت پادشه نجف شدم گر بپرسند این علی کیست که دیوانه شدی تاسحر میگویم از خیر و فضیلات علی آنکه در حین سجودش زکاتی میدهد آنکه جان بنت احمد فدایش میشود آنکه بر د...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه العزیز بغض فریاد روزگاری است که بی شوق تمنای کسی نیست در اهل زمان حرمت و پروای کسی سال ها رفته و در کشور خوبان جهان قلب مردم نشده هیچ دگر جای کسی نیست این گوشه قلب همه عالم دیگر به اصالت به شر...

ادامه شعر
بهزاد غدیری

گرچه در جانم همیشه هست جای مادرم جان خود را کرده ام از جان فدای مادرم در مسیر آرزوهایم، به غیر از عشق دوست هست بی تردید، در آن، رد  پای مادرم گرچه بیماریم لیکن مبتلای او شدیم نوشدارویی نباشد جز دوای...

ادامه شعر
فاضله هاشمی

میم .نون ت. واو آی لاو فاضله هاشمی بی فاصله

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۱۶) باقایق خیال به دریای چشم تو من آمدم شبی به تماشای چشم تو برخوردپلکهای تو طوفان نوح را ازسر گرفته بود به دریای چشم تو مثل تمام خاطره هایم قشنگ بود آن باغ پرشکوفه ی رؤیای چشم تو آن شب چه خ...

ادامه شعر
بهزاد غدیری

تو بخواهی تا ازل بیدار می مانم هنوز پشت افکار جنون هوشیار می مانم هنوز یاد آن رنگی که لبهایت به ما اموخته بود تا ابد با سرخی اش تبدار می مانم هنوز قامت زیبای تو قلب مرا آغشته کرد دوری و ...

ادامه شعر
کیوان هایلی

تا تو باشی، حال ما خوب است بی تو این دل، در آشوب است غم هجران می زند به جانم نیش دل به یادت همیشه محجوب است

ادامه شعر
محمدحسن عبدی

در خیالم یاد چشمت می‌کند مجنون مرا می‌روم تا اوج مستی میشوم از خود رها تا که لب وا می‌کنم دیوانه می‌پندارمند حال من را کس نمی‌داند جفا کردی جفا با همین اشکی که از چشمان من لبریز شد می‌نویسم نامه ها ...

ادامه شعر
کیوان هایلی

تک بیت غزل هایم امشب به سرم آمد از برق نگاه یار، شوقی به دلم آمد گفتم غزلی جانا در وصف کمال او مهرش به دلم افتاد، جانی به دلم آمد ...

ادامه شعر
پروانه آجورلو

دلتنگی هایت را می خرم! یکجا؛ و در حوله ای از ابر می پیچم؛ تا مبادا پای لنگ پلک دلی سنگی گوشه ی احساس لطیفت را روی طاقچه ی عادت لب پر کند بساط را جمع کن!!!...

ادامه شعر
شیما رحمانی

و من؛ اگر شاعر بودم، بند بندِ وجودت را؛ به قافیه و ردیف می کشیدم آخ که؛ اگر شاعر بودم من ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۱۵) ای تک درخت یخزده دراوج اضطراب درسردی وسکوت زمستان من مخواب سرما امان نمیدهدت ای تک درخت من یک لحظه صبر کن،مگرمرده آفتاب؟ سرداست یاکه لرزش من بی بهانه است عمریست این سئوال دلم مانده بی جو...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

✍????به نام عشق گذری کن به غزل هایم تو حرف دلم را نخوانده می فهمی بخوان حدیث مطربی را ومعنی کن که متهمم نکنند شاعران به نادانی تو سال هاست که شاه نشین غزلم بودی نخند دلخوشیم هست این دو ب...

ادامه شعر
شیما رحمانی

مثلِ آن شعبده بازم که؛کلاهش سوراخ خرگوش؛ جَسته در دشت و دَمَن و همه حضار؛ به ریشِ پدرش می خندند!

ادامه شعر
پویان صالحی

بارالها من ندارم طاقت درد فراق مگر از کدام گناه جبر من است دوری یار مگر در باغ ما در حسرت فقدان چه بود که به سوی آن بیابان های بیگانه شتافت کاش دل ماهم به قدر صخره ای سنگینه بود تا به یک نیم نگهی مجنو...

ادامه شعر
کیوان هایلی

بی شک ز جان ما، گذر خواهی کرد از عاشقی و عشق حذر خواهی کرد پندی دهمت بشنو و بر جان بنویس بی عشق مباش، ضرر خواهی کرد ...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

✍????توبگو بهر من غمزده دل تنگ شدی یا چومن عاشق دیوانه ی پا بست شدی من همان عاشق ودیوانه ی زارت هستم تو به اندازه ی من ملتهب درد شدی وقتی از جام دوچشم تو قدح می چینم توهم آشفته ی آ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا