- شاعران
- کاویان هایل مقدم
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی کاویان هایل مقدم
جنسیت | مرد |
تاریخ تولد | 29 /06/ 1348 |
کشور | ایران |
شهر | تهران |
بیوگرافی | متولد تهران، تحصیلات ابتدایی تا دیپلم در شهر اصفهان، فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه پلی تکنیک تهران در سال ۱۳۷۲ هم چنین در مقطع ارشد رشته تئاتر از دانشگاه هنر در سال ۱۳۹۷ صاحب مقالات پژوهشی و تالیفاتی چند در زمینه داستان کوتاه(آقا داداش و حکایتی چند، شاید اتفاق نمی افتاد اگر...، ترجمه نمایشنامه مرگ مه یرهولد اثر مارک جکسون و تالیف چندین نمایشنامه کوتاه) و یک کتاب تخصصی صنعتی با بیش از ۲۸ سال سابقه کار در صنعت و بازرگانی و آخرین سمت معاون بازرگانی انتشارات امیرکبیر ایفای نقش در چند سریال تلویزیونی از جمله یاور (ماه رمضان سال 1400 از شبکه سه)، طلاق، از سرگذشت 4، و فیلم سینمائی حرف اخر، و همکاری در دوبله چندین مستند ورزشی در شبکه خانگی و بازیگری تئاترآیینی و سنتی ، مدرس آموزشگاههای آزاد سینمایی، رتبه برتر رشته مقاله در مسابقه مطبوعاتی سالانه انجمن منتقدین، نویسندگان و پژوهشگران تئاتر سال ۱۴۰۱ و .... |
من پشت شیشه های خیس شده زِ باران
نشسته ام و حلقه های دود هوا می کنم
در ژرفنای دریای تیره ی درون
اکنون بی واسطه دارم شنا می کنم
گاهی که زورق افکار، رخ نشان می دهد مرا
از تورِ هزار گره اش صیدی فرا می کن...
ای آنکه بُگزیده شوی، زین پس ببند عهدی دگر
غره به آرایت مشو، بر رنج این مردم نگر
گر خیر عقبی همِّ توست، غافل از این دنیا مباش
خوشنودی پروردگار با حل مشکل ها بخر
این خلق بی پشت و پناه، دارند به تو بعد ا...
لگد به بخت خود مزن، ای آن که بَدرِ کاملی
سرگرم تردید ار شوی، همچون هلالِ غافلی
سر می رسد روزی دگر، خوان ضیافت برکشند
آن روز، دیگر رفته وقت، تا بر کَفَت آید گلی
امروز اگر دستت رسید حاجت روا کن بنده را...
چه کردیم و چه داریم می کنیم با این طبیعت؟!
خدایا پس چرا هستیم چنین بی شرم و غیرت؟!
تو ای زاگرس، به تن داری بسی زخم گرانبار
به جنگلهای هیرکان، کرده ایم هر دم خصومت
چرا غافل شدیم از مادری اینگونه دلسوز؟...
چه کنیم، قحطی که شد، قورباغه خواننده شود
گر اَبُویش به عطا نیست، به رَپ زنده شود
چه شود گر که در این شهر یکی عاقله مرد
نشود صید، اگر حکم به جوینده شود
با چراغ گشت و بگردیم همی گرد جهان
اَسفا، نیست یکی...