3 Stars

رفاقت

ارسال شده در تاریخ : 17 شهریور 1400 | شماره ثبت : H9418113

دلم گرفته و باز آرام و خموش
در پستوی خلوت خویش
همنشین باقلم و صفحه ای سپید
و صدای خرناس شب پره ای تنها
با سوختن پروانه ای در نور خیالی می نالم
اشکهایم را مانند شمع می گیرم
مباد که صدای شکستن دل
و استخوان های ترقوه امید را
آن بیدادگر بشنود
دیگر به شکستن های پی در پی
و زخم خنجرهای از پشت
عادت کرده ام
عادت کرده ام به نامردی
خو گرفته ام به ناسپاسی
آشنایم به بی مروتی و بی رحمی دوستان
روزی روزگاری
آن زمان که سقف سرمان
سایه بانی داشت به نام رفاقت
و مردانگی در گرو لاخ سبیلی خودنمایی می کرد
هرگز در امانت خیانت نمی شد
مهربانی برای محبت انتظار نمی کشید
دوستی ها با عشق در آمیخته وُ
دیدارها حرمت داشت
ما را چه شد؟!
تقدیر این سرنوشت محتوم را به کدام غربت فروخت
با یک گردباد
تمامی هستی مهرورزی آوار شد
گویی دستی به جور
با مزه مزه موریانه ای
تنه ی سترگ رفاقت را
آرام و آهسته میرانده بود
و ما
مردمان عهد ماشین پرستی
به لکنته ای از آهن دل بستیم
یادمان رفت
روزهای نشستن و گفتن را برای هم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 164 نفر 780 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /06/ 1400)   | محمد مولوی (18 /06/ 1400)   | علی مزینانی عسکری (18 /06/ 1400)   | امیر علی علیزاده (18 /06/ 1400)   | علی آقا اخوان ملایری (18 /06/ 1400)   | بهنام حیدری فخر (18 /06/ 1400)   | محمد رضا درویش زاده (18 /06/ 1400)   | محمد سرداری (20 /06/ 1400)   | دادا بیلوردی (21 /06/ 1400)   | علی معصومی (21 /06/ 1400)   | اصغر اروجی (21 /06/ 1400)   | کاظم قادری (21 /06/ 1400)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :9


نظر 18

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا