3 Stars

زلف سیاه

ارسال شده در تاریخ : 31 خرداد 1400 | شماره ثبت : H9417142

چندیست غَمم در بَر و بَر بالین است
بنگر که مرا بی تو معیشت این است
بر باد، دمی چو دادی آن زُلف سیاه
باز آ که هنوز خانه عطر آگین است

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 48 نفر 129 بار خواندند
امیر عاجلو (31 /03/ 1400)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (01 /04/ 1400)   | ولی اله بایبوردی (01 /04/ 1400)   | کاویان هایل مقدم (02 /04/ 1400)   | محمد علی رضا پور (02 /04/ 1400)   | آرمان مرادی (02 /04/ 1400)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :6


نظر 10

  • امیر عاجلو   31 خرداد 1400 15:09

    لطیف و دلنشین applause applause

    • آرمان مرادی   02 تیر 1400 23:53

      درود و ســــپــــاس بــــیـــکـــران دوســــت گــــرامـــــــے

  • ابوالحسن انصاری (الف. رها)   01 تیر 1400 09:15

    ســــــــــــــــــــــــــــلام ........گرامی

    قلمتان نویسا


    rose rose rose

    • آرمان مرادی   02 تیر 1400 23:53

      درود و ســــپــــاس بــــیـــکـــران دوســــت گــــرامـــــــے

  • کاویان هایل مقدم   02 تیر 1400 00:03

    دلنمیراد جناب مرادی
    rose rose

    • آرمان مرادی   02 تیر 1400 23:54

      درود و ســــپــــاس بــــیـــکـــران دوســــت گــــرامـــــــے

  • محمد علی رضا پور   02 تیر 1400 11:25

    احسنت
    رباعی زیادی است rose

    • آرمان مرادی   02 تیر 1400 23:54

      درود و ســــپــــاس بــــیـــکـــران دوســــت گــــرامـــــــے

  • محمد علی رضا پور   02 تیر 1400 11:25

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام و درود
    فرهیخته ی گرانقدر،
    لطفاً در صورتی که شعر پیشرو و مکتب ادبی نورگرایی را، می پسندید و آن را شایان گسترش می دانید،
    با سرایش و نگارش در آن و یا هرطور که شایسته می دانید، در پربارتر شدن این شیوه و مکتب بومی ارجمند، مددکار باشید!
    (توضیحات و نمونه های بیش تر در نوشته ها و سروده های بنده، قابل جستجوست)
    نمونه هایی از شعر پیشرو در مکتب نورگرایی

    1. در گونه ی سه گانی:

    پشت آسمانخراش های انتهای شهر/
    آنچه دلگشای هر سواره و پیاده ای ست/
    کشتزار باصفای ساده ای ست.//


    2. در گونه ی سروش:


    والقرآن الحکیم/
    بارش نور از هوای کریم/
    پای رستاق و قلب پایتخت، مقیم/
    در گلاب شهود.//

    3- در گونه ی سه گلشن:

    “آیینِ مهر از گلشن آموزیم!

    جان را بیافروزیم!”

    باید بپرسی حال شیدای غزل ها را

    باید بدانی در مسائل، راه حل ها را

    بی عشق ماندن، کار این دل های نازک نیست

    زیرک نمی پرسد دوباره مُستدل ها را

    با چتربازان، دوست دارم هم سفر باشم

    تا بنگرم با چشم عاشق هم غزل ها را

    تالاب ها از رقص باران، عکس می گیرند

    نیلوفر آبی، غزلپرداز

    در خاطر من ثبت رسمی کن محل ها را

    بوسیدن چشمان عاشق، رسم خوبی بود

    خود جمع می کرد از قبیله، مُبتذل ها را

    این برج ها، معراجِ نادانیِّ فرعون اند

    آخر! کلانشهرِ گُسَل! بشنو مَثَل ها را

    “وقتی بَدَل ها را به دل، آرایه می سازی

    عکس العمل ها را چرا محکوم می سازی؟!

    حیف است اگر شعرِ تماشا را نپردازی.”

    محمدعلی_رضاپور(مهدی)

    • آرمان مرادی   02 تیر 1400 23:55

      درود و ســــپــــاس بــــیـــکـــران دوســــت گــــرامـــــــے

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا