3 Stars

صد سؤال دو حبر یهودی از حضرت امیرالمؤمنین

ارسال شده در تاریخ : 29 اردیبهشت 1399 | شماره ثبت : H9410223


روایت بخوان از خصال صدوق
تو را رهنمایی کند ، بر حقوق

حقایق بدانی تمرکز در آن
تو را توشه ای بهترین ارمغان

که صد پند باشد سؤال از علی
جوابی چه روشن به منطق جلی

حکایت کند ابن عباس هان
دو کس از یهود از بزرگان شان

که حاضر میان جمع یثرب همین
به ما بازگو شد که در سرزمین

تهامه ، پدیدار پیغمبری
که آیین مان را سفاهتگری

شمارد نبیِّ شما مسلمین
نکوهش کند انتقادی همین

از این ترس داریم از دین مان
ز آیین آبا بگردان مان

بگویید ما را پیمبر کدام
کدامین یکی از شما تا کلام

همان فرد باشد که داود ما
به ما مژده دادش گرایش روا

سخن سنج و لفّاظ گر باشدش
به قدرت بیان چیرگی داردش

نبردی کنیم از روان جان مان
پیمبر کدامین نشانی همان

مهاجر و انصار گفتندشان
که رحلت نمودند از بین مان

به حمدی خدا را فرا خواندشان
کدامین یکی جانشین بین تان

که از جانبش هر وظایف ادا
بگوید فرامین خالق به ما

مهاجر و انصار گفتندشان
که این فرد باشد وصی اش همان

به اویی بگفتند آن دو یهود
که ما را سؤالی که طرحی ببود

سؤالی جوابی که از اوصیا
بباید که قانع کند هر دو را

به اذعان بگفتا بپرسیدتان
شما را جوابی بگویم همان

سؤالی چنین طرح کردش یکی
چه هستیم ما نزد ایزد زکی

چه جاندار باشد که در دیگری
به یک جا نه خویشی نژادی همی

چه گوری ببودش به گردش دلا
هر آن چیز را محتوا سیرها

به ما گو فرا یا فرو آفتاب
چسان سیر ما را جوابی شتاب

کجا بود تابید باری دگر
نتابید هرگز به دقت نگر

بهشتی جهنّم کجا ای نکو
خدایت کند یا شود حمل گو

چه سمتی خدایت نگاهی به رو
کند گو به ما ای وصی ای نکو

دو تا حاضران غایبان چیستند
دو تایی که دشمن بگو کیستند

یکی تا به اثنا عشر چیستند
دو ده تا به صد چیستی کیستند

سؤالی که مطرح جوابی چو لا
چنان از سخن در تحیّر که ما

که مردم ز دین خارج آیندشان
به تعجیل خارج شدم از میان

خودی را رساندم به مولای مان
دهم اطّلاعی چه حادث همان

علی پیشوایان ادیان یهود
چنین طرح مطرح سؤالی چه بود

جوابی ندارد چه گوید علی
به حیرت فرو مانده ، ای منجلی

به روی ام تبّسم بفرمود هان
که امروز باشد پیمبر همان

به من وعده امروز را داده بود
سخن هر چه باشد که آماده بود

به همراه من گام می زد علی
به مسجد رسیدیم بودش ولی

به تختی نشستش رسول خدا
دلا می نشستش خدا را ثنا

شما هر دو تن ای یهودی کلام
چه طرحی سؤالی بگویی پیام

سؤالی که طرحی ، بپرسیده اید
ز من پرس و جویی شماها کنید

بدانیم ما ،هان شما کیستید
بفرمود علی ابن طالب عبید

پسر عمّ ، برادر ، رسول خدا
که داماد اویم ، خدا را ثنا

حسن با حسینم فدا بر رسول
که من جانشین بر نبوّت قبول

منم گنج پنهان اسرار او
بگویم جوابی سؤالی بگو

که هر چیز پرسید گیرید هان
جوابی به منطق به علمی بیان

به نزدیک خالق کیانیم ما
که ما شه تو یا من چه گویی دلا

چو من خود شناسم شوم مؤمنی
تو تا خود شناسی شوی کافری

که دانا خدایی چه بس مهربان
سرانجام هر کس بداند همان

چه جاندار بودش که در دیگری
به یک جا نه خویشی نژادی همی

همان یونسی بود ذالنون ما
که در بطن ماهی بشد جا به جا

چه گوری ببودش به سیری همان
همان یونسی بود در بطن هان

تمامیِّ دریا سیاحت بکرد
که در بطن ماهی ریاضت بکرد

بگو ای علی آفتاب از کجا
طلوعی غروبی کند گو به ما

میان شاخ شیطان برآید بدان
که تاریک و روشن شود این جهان

فرو می رود جایگاهی بدان
که در چشمه ساری فروزان نهان

پیمبر بفرمود : بالا فرود
به اندازه یک یا دو نیزه نبود

نمازی مخوان ای علی کن تو گوش
عبادت خدا را به علمی بکوش

کجا بود تابیده شد آفتاب
به یک بار تابید دیگر نه تاب

هم آن جا ببودش که دریا شکافت
بنی اسرئیل از میان راه یافت

که موسی به همراه قومش روان
ز فرعونیان شد رهایی همان

کند یا شود حمل ، گو خالقت
همان خالقی که تو را ناطق ات

به قدرت کند حمل باری تعال
بدانید قالی ، ندانید حال

خدا برتر از کون و هستی زمان
به فرمان ایزد تحرّک همان

چسان هفت تن حمل کرسی به دوش
همان عرش پروردگارت به گوش

مگر ای یهودی ندانی همان
زمین آسمان هر چه ما بین آن

زَبَر زیر هستی خدا را نشان
مقابل نگر هر چه بینی عیان

که هر چیز بر خاک شد استوار
به قدرت خدایی زمین برقرار

تحمّل کند هر چه را آفرید
که قدرت خدایی شما را پدید

کجا شد بهشتی و دوزخ بگو
زمین آسمان را نگر حق نکو

کدامین جهت را خدایت نگاه
بفرمود مؤلا مرا جان پناه

برایم کمی هیزم آتش بیار
تو ای ابن عباس ما را تو یار

بیاورد هیزم به آتش چو زد
به او گفت مؤلا ببینی نه رد

چه سمتی تحرّک بگو شعله ها
نه رویی مشخص بگویم تو را

بفرمود مؤلا همین گون خدا
کمثله نباشد هم او را ثنا

مشارق مغارب بدان از خدا
به هر جا نگاهی همان جا دلا

کدامند دایم مقابل دو چشم
نه دور از دو چشمی دو چیزی به قسم

زمین آسمان باشدش ای یهود
مقابل دو چشمی که یکسان نمود

بگو آن دو چیزی که باشد نهان
کدام است گویی به ما ای جوان

همان زندگی مرگ باشد یهود
نبیند کسی لحظه آنها چه بود

به ما گو دو چیزی که خصمی چه بود
بدانی که شب روز باشد یهود

چه باشد یکی لا دو تایی بگو
تبارک تعالا ، خدایی نکو

دویی که ندارد سه ای چیست آن
که آدم و حوا ، بباشد همان

به ما گو سه تا سومین چیست آن
نصاری دروغی ببستندشان

بگفتش خدایی همان سومین
یهودی نه جانا یکی را ببین

که او لم یلد یولد آمد بدان
یکی هست و باشد همی جاودان

بگو چارگان چیست مؤلا علی
بدانیم ما هم تویی منجلی

که تورات و انجیل باشد همان
زبوری که خواندی بخوان این قرآن

بگو پنج گانه چه باشد به ما
همان پنج واجب نمازی ادا

که منظور از شش چه باشد بگو
زمین آسمانی چه خلقت نکو

چه باشد بگو هفت ما را وصی
بدانید درهای دوزخ همی

جوابی ز هشتم بگویی به ما
همان هشت بابی که جنت دلا

بگویی به ما نُه چه باشد علی
همان نه گروهی ز صالح نبی

فسادی بکردندشان در زمین
نه اصلاح جانا به دوزخ همین

دهم چیست ای جانشین در زمین
که ده روزهِ هر دهه با یقین

بگو یازده چیست آن ای هُمام
همان یوسفی با پدر در کلام

به خوابی بدیدم یکی ماه و خور
دگر یازده انجمی را به فور

که بر من سجودی از آنان پدر
چه تعبیر باشد بگو بر پسر

به اثنا عشر هان چه داری نظر
همان سال را ماه باشد نگر

چه باشد دو ده گو به ما آگهی
بدان درهمی هان که یوسف نبی

ازایش گرفتند و دادندشان
همان بهترین پور یعقوب هان

بگو سی چه باشد رموزش چه هان
همان صوم باشد که واجب همان

که بر مؤمنی واجب آمد بدان
مسافر مریضش دگر حُکم هان

چه داری بگویی چهل چیست آن
که میقات موسی دَهی ، سی بدان

بگو ای وصی پنج ده چیست آن
بدان نوح را عمر باشد زمان

که عمر آدمی نوح شد یک هزار
که پنجه کم آمد هدایت شمار

ز شش ده چه دانی به ما گو دلا
به کفاّره گفتار خالق خدا

که شش ده بگیرید صومی ظهار
که کفّاره باشد به ما دل سپار

فقیری که در غیر این شصت طعام
که راضی خدا با رسولی بنام

که هفتاد باشد چه ای خوش کلام
همان یاورانی گزیدش ز عام

که همراه موسی به میقات هان
که از قوم خود منتخب بهتران

ثمانون چه باشد چه دانی بگو
علومت به حق هست مؤلا نکو

از آن جا به کشتی نشستش نبی
نبی نوح جانا شنو از وصی

به جودی فرود آمدش هان بدان
که قومش به فرمان بدان غرق هان

نود را چه ماهیتی بازگو
همان خانه هایی به کشتی بجو

که حیوان بباشد به جفتی در آن
حیاتی به دیگر مکان شد بدان

بگو صد چه باشد به ما ای هُمام
ز گفتار شیوا به ما گو کلام

همان عمرِ داود ، آدم صفی
ز عمرش چهل داد او را نبی

اجل چون سر آمد به افکار آن
که انکار حق ارث شد هان بدان

بگو ای جوان از محمّد به ما
چنان وصف شد بین مان او نما

که گویا ببینیم با چشم خود
چو ایمان به او هان فرو خصم خود

چو نامش شنیدش محمّد ، علی
به حالی بیفتاد ، گریان ولی

یهودی غمم تازه شد کن تو گوش
حقیقت بگویم حقایق ، خموش

حبیبی محمّد ، رسول خدا
شخیصی ببودش به نرمی دلا

جبینی بلند داشت ابرو کمان
سیه چشم هموار گون هان بدان

درخشنده دندان و پر ریش هان
که بینی کشیده لبش نازک آن

چو تنگی بلورین گردن نگار
چو کافور شاخی خطی آشکار

ز گودی گلو تا به نافی خطی
که پیوسته مویی سیه اوسطی

به بالا ، میان قد ، ببودش دلا
به سیما چه نوری به تابش خورا

به هنگام رفتن چه محکم قدم
زمین در نوردید محکم علم

دو کعبش به گردی کمر نازکی
لطافت قدومش به نرمی زکی

عمامه اش سحابی و شمشیر آن
همان ذوالفقاری که معروف هان

به دُلدُل و یَعفور می شد سوار
به عَضبا لزازو که فربه نگار

که شلّاق ممشوق لاغر بلند
به ید می گرفتش بسی ارجمند

به مردم بسی مهربان چون پدر
که دلسوز مردم بسی خوب تر

مزیّن میان شانه هایش به مُهر
دو سطری نگارش چو نوری ز مهر

شهادت به توحید یک سطر آن
دوم سطر نامش محمّد بدان

به وصف این تمامی شما را یهود
بگفتم که پاسخ شما را شهود

به اقرار گفتند آن دو یهود
که هر چیز گفتی گواهی شهود

خدا واحد آمد ، محمّد رسول
تو هم جانشینی تو را هم قبول

که در دم مسلمان شدیم ای علی
به حق جانشین در زمانی ، ولی

که ما هر دو یاران دینت شدیم
که تحت امر قرآن مبین ات شدیم

چو جنگ جمل شد به پا یک از آن
ز میدان جنگی عروج آسمان

دگر ضربتی خورد میدان جنگ
که آغشته سیما به خون سرخرنگ

همان جنگ صفین ببودش دلا
جمل را به یادت بیفکن ، ثنا

گزیدند راهی شهادت همان
که هر یک به جنگی گذر از مکان

ولی اله بایبوردی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 181 نفر 631 بار خواندند
محمد مولوی (29 /02/ 1399)   | حامی شریبی (29 /02/ 1399)   | حسین یوسفی رزین (29 /02/ 1399)   | سعید اعظامی (29 /02/ 1399)   | حسن مصطفایی دهنوی (29 /02/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (29 /02/ 1399)   | مرضیه نورالوندی (29 /02/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (29 /02/ 1399)   | مسعود مدهوش (29 /02/ 1399)   | مینا تمدن خواه (29 /02/ 1399)   | علی معصومی (30 /02/ 1399)   | ابراهیم حاج محمدی (30 /02/ 1399)   | آرمان مرادی (07 /02/ 1400)   |

رای برای این شعر
محمد مولوی (29 /02/ 1399)  حامی شریبی (29 /02/ 1399)  حسین یوسفی رزین (29 /02/ 1399)  سعید اعظامی (29 /02/ 1399)  حسن مصطفایی دهنوی (29 /02/ 1399)  محمد رضا درویش زاده (29 /02/ 1399)  مسعود مدهوش (29 /02/ 1399)  مینا تمدن خواه (29 /02/ 1399)  علی معصومی (30 /02/ 1399)  آرمان مرادی (07 /02/ 1400)  
تعداد آرا :10


نقد 9

نظر 18

  • حامی شریبی   29 اردیبهشت 1399 02:03

    درود بر ذوق و شاعرانگی
    همیشه درخشان تان
    بزرگمهر جناب بایبوردی ارجمند rose

    • ولی اله بایبوردی   29 اردیبهشت 1399 10:16

      سلام

      استاد ارجمند جناب شریبی بزرگوار

      سپاس از مهر حضورتان

      در پناه حق

      rose rose
      rose

  • حسین یوسفی رزین   29 اردیبهشت 1399 04:27

    بسیار زیبا و پر معنا
    درود جناب بایبوردی عزیز
    rose rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   29 اردیبهشت 1399 10:17

      سلام

      استاد یوسفی گرامی

      سپاس از دیدگاه ارزنده تان

      در پناه خدای امام همام

      rose rose rose
      rose rose
      rose

  • سعید اعظامی   29 اردیبهشت 1399 08:20

    درودها استاد ارجمند .زیبا بود.سپاس

  • حسن مصطفایی دهنوی   29 اردیبهشت 1399 09:56

    درود ها
    بسیار زیبا است
    پاینده و سرافراز باشید
    rose rose rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   29 اردیبهشت 1399 10:19

      سلام

      بزرگوار جناب دهنوی خلد آشیان

      ممنون از مهر حضور روح سربلندتان

      در روضه ای از رضوان الهی

      در پناه خدای علی ( ع )

      rose rose rose
      rose
      rose

  • مرضیه نورالوندی   29 اردیبهشت 1399 12:08

    درودها شاعر بزرگوار، بسیار عالی =

  • محمد رضا درویش زاده   29 اردیبهشت 1399 14:28

    هزاران درود استاد عزیز و گرانقدر rose rose rose rose

  • مسعود مدهوش   29 اردیبهشت 1399 14:36

    درود بر استاد بزرگوار و زیبا اندیش rose rose rose

    بسیا رزیبا و بس طولانی که قطعا پیچیدگی های خاص خود را می طلبد applause applause applause

  • مینا تمدن خواه   29 اردیبهشت 1399 17:40

    درودهااا نثارتان استاد بزرگوار
    بسیارعالی و دلنشین
    rose rose rose

  • علی معصومی   30 اردیبهشت 1399 04:04

    درود ها بر شما
    جناب بایبوردی نازنین
    ◇◇◇◇
    rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   30 اردیبهشت 1399 04:39

      سللم

      استاد معصومی عزیز

      سپاس از مهر حضورتان

      پایدار باشید

      rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا