توضیح موجود است

من داستانی را نقل می کنم تا داستانی دیگر فراموشتان شود. ـ (؟)
ـــ
▣ توضیح موجود است

همیشه چیزی برای توضیح کنار گذاشته است. هر چند که توضیحات او بیشتر شبیه برفی ست که روی برف می بارد.

به نظر او توضیحِ هر چیزی، به واقع توضیحِ آن چیز به شمار نمی رود و فقط میل به ادامه دادن آن چیز است در همان مسیر یا مسیرهای دیگر.
او هر دو را طالبِ دَوام می داند؛ چه کسی که توضیح می دهد و چه کسی که به توضیح شنیدن راغب است.
او حتی سکوت را هم به شکلی توضیح به حساب می آوَرد؛ توضیحی کثیف تر یا پاکیزه تر از آن چه که شاید اصلاً نیست و یا نمی خواهد باشد.
تصحیح کردن به نظرش نوعی بیماری ست. او هیچ وقت حرف هایش را تصحیح نمی کند بلکه همان هایی را که به ظاهر نیاز به تصحیح دارند، توضیح می دهد؛ حتی برای توضیحاتش هم توضیح کنار گذاشته است؛ توضیحاتی که انگار عامدانه توی هم یا روی هم نمی افتند بلکه فقط ستاره وار پراکنده اند.
او حتی تحریف ها، کُپی ها و سایه ها را بیش تر از آن چه اصل نامیده می شوند دوست دارد چون مجال توضیح را فراخ تر می سازند.

او مدام میان توضیحاتش نُچ نُچ می کند که بعد بتواند در مورد آن نچ نچ ها هم توضیح بدهد.

او حس لامسه را بیش تر از حس های دیگر دوست دارد. در نظرش فقط در همین حس است که توضیح دادن و توضیح شنیدن، خواه ناخواه در هم می آمیزند؛ هر چند این روزها دارد مدام به این بیت «نظامی» فکر می کند

«نظر بر یکدگر چندان نهادند
که آب از چشم یکدیگر گشادند»
...

#احمد_آذرکمان
فشافویه
٩٩١١١٢
۰٧:١٢

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 56 نفر 95 بار خواندند
محمد مولوی (11 /12/ 1399)   | احمد آذرکمان (11 /12/ 1399)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا