از درسگفتار انجیل و قرآن، عبدالکریم سروش، جلسه اول

۱.
مقایسه ی اسلام با آیین های دیگر، درک بهتری از اسلام به ما می دهد. یک ضرب المثل انگلیسی هست که می گوید «آن کس که فقط لندن را دیده، از لندن چه می داند» یعنی وقتی تنها یک چیز را می بینی و امکان «مقایسه» نداری، از شناخت همان یک چیز هم عاجز خواهی ماند. هرچند در دینداری عوامانه و غیرعالمانه شناخت سایر آیین ها فریضه نیست، چرا که آنها با ملک موروثی خود خوشند.
۲.
● وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا.(فرقان/آیه۳۰)
● یعنی در قیامت پیامبر به خدا شکایت می برد که قوم من قرآن را مهجور و متروک نهادند.
● و البته قوم پیامبر فقط مردم عادی نیستند بلکه علمای این قوم نیز چنین کرده اند.
● مرحوم مطهری در نوشته های خود آورده بود که «علمای ما عوام زده اند» یعنی چشم به عوام دارند تا انبان خود را از خواسته های آنها پر کنند و آنقدر به رسم عوام و غیرمحققانه راه رفته اند که رفته رفته ذهنیت عوامانه پیدا کرده اند و دینِ عوامانه را ترویج و تبلیغ می کنند. همین است که بهترین ترجمه های قرآن به فارسی، تقریباً از بیرونِ حوزه است.
● یکی از قرآن شناسان هشتصد غلط مسلّم از ترجمه ی یکی از مراجع پیدا کرده بود و البته غلط های غیرمسلّمِ آن بماند.
● ترجمه ی مرحوم قمشه ای نیز غیرمحققانه است و هر چند پسرش دکتر حسین الهی قمشه ای سعی در تصحیح آن داشت ولی همچنان اغلاطی دارد.
۳.
یکی از مشکلاتی که کلیسا دارد این است که چنان انجیل را ترجمه می کنند که به کار امروز آنها بیاید. یعنی ترجمه های ایدئولوژیک عرضه می دارند. و البته در ترجمه ی «پیروز سیار» من چنین ندیدم.
۴.
● در باب ۲۵ انجیل متّا (که به لحاظ ترتیبِ کتابی، و نه به لحاظ ترتیب تاریخی، اولین کتاب از اناجیل چارگانه است) آمده که عیسا (ع) به پیروانش می گوید: ملکوت آسمانها به ده باکره شبیه است که با چراغ هایشان به پیشواز داماد رفته اند. پنج تن از آن ها دانا هستند و به همراه چراغ هایشان، روغن هم برداشته اند و پنج تن دیگر نادان هستند و به همراه چراغ هایشان روغن برنداشته اند. داماد دیر می کند تا جایی که هر ده تن به خواب فرو می روند. ولی در نیمه شب بانگی برمی خیزد که داماد آمد به استقبالش بروید. باکرگان بیدار می شوند و چراغ‌هایشان را آماده می کنند. ولی آن پنج نادان چراغ های خود را خاموش می بینند و از دانایان روغن طلب می کنند. ولی دانایان می گویند روغن به قدر کافی وجود ندارد. خودتان نزد فروشندگان بروید و روغن بخرید. آنها می روند که روغن بخرند ولی داماد فرا می رسد و با باکرگان آماده وارد مجلس عروسی می شود و در بسته می شود. بنابراین آن پنج نادان پشت در می مانند، و وقتی از داماد می خواهند که در را باز کند پاسخ می شنوند که: من شما را نمی شناسم.» پس هشیار باشید. زیرا نه آن روز را می دانید و نه ساعت را.[و مراد روز و ساعت قیامت است که در آن روز و ساعت نمی توانید توشه ای از کسی قرض بگیرید و باید از جهان با خود برده باشید.]
● یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ. (سوره حدید/آیه ۱۳)
● یعنی در روز قیامت، مردان و زنان منافق از اهل ایمان فرصت می خواهند که از نور آنها روشنایی برگیرند اما از آنها پاسخ می شنوند که اگر می توانید به دنیا برگردید و از آنجا نور طلب کنید. در حین این گفت و گوهاست که حصاری میانشان حایل می شود که درونِ حصار بهشت رحمت خواهد بود و بیرونِ حصار، عذاب جهنم.
● این دو قسمت که یکی از کتاب انجیل است و دیگری از کتاب قرآن، بسیار به هم شبیه اند. و کم نیست از این گونه تشابهات - که میان این دو کتاب برقرار است. منتها در انجیل به زبان «تمثیل» است و در قرآن به زبان «خبر».
● مسیحیان، مخالفان و مستشرقان این تشابهات را «اقتباسات قرآن» می نامند. ولی برخی هم این تشابهات را «اشتراکات قرآن و انجیل» می دانند، که هم در کتاب پیامبر(ص) هست و هم در کتاب عیسا(ع).
● و به دلیل وجود همین تشابهات است که پیامبر و قرآن، با مسیحیان استدلال، و به کتاب آنها استناد می کنند، و می گویند بیاورید کتاب خود را و از آن بخوانید تا درستی حکم خدا را با آن مقایسه کنید.
۵.
● به دلیل همین سبکِ تمثیلیِ عیسا(ع) است که در انجیل متّا حواریون در خطاب به عیسا(ع) می گویند «آقا شما چقدر مثال می زنید؟» و ایشان می گویند «من حقیقت عریان را با شما گفته ام و این امثال برای عامه ی مردم است.»
● پس عیسا (ع) هوشیارانه از زبانِ مثال بهره می برد. و البته در روح ایشان، ذوقی شاعرانه وجود داشت. زیرا مثال زدن، ذوق می خواهد و هر کسی نتواند منظور خودش را با مثالی که ابداعیِ خودش است بگوید.
● مثنوی مولانا با آن تصرفاتی که در داستان ها دارد و با آن سخنانی که در دهان شخصیت های داستان می گذارد، از جهت سبک تمثیلی بسیار به «سبک انجیل» شباهت دارد. هر چند که مولانا، خود، کتابش را قرآن عجم می خواند.
● شاید همین «تمثیلی» بودن انجیل است که مجال تاویل و تفسیر را فراخ گذاشته. در حالی که سبک قرآن خبری ست و کم تر مجال تفسیر و تاویل دارد. هرچند که سراسر انجیل، تمثیلی نیست بلکه سبک کار عیسا(ع) چنین است.
● من به درستی نمی دانم که عارفان ما چقدر تورات و انجیل می خواندند. من فقط در آثار غزالی دیدم که می گوید من این کلمه را در انجیل دیدم. این نشان می دهد که این بزرگوار مطالعات برون دینی هم داشته.
● از میان شعرا هم گویا یکی «خاقانی» - که مادرش مسیحی بوده - و یکی هم «حافظ»، بیش تر از بقیه با مسیحیت آشنا بوده اند، تا جایی که به نظرم حافظ گرایشات مسیحی هم دارد. زیرا در دیوان ایشان، حتی یکجا به طور تجلیل، نام پیامبر اسلام نیامده، ولی نام مسیح و مریم بارها تکرار شده است. و بحث هایی که حافظ درباره ی گناه یا مسائل اخلاقی مطرح می کند بسیار به مواضع انجیل شباهت دارد.
۶.
مرحوم «محمد غزالی» در ابتدای کتاب «جواهر القرآن» - که حاوی تعدادی از بهترین آیات قرآن است- آورده که از من می پرسند که مگر از قرآن می توان انتخاب کرد، زیرا همه ی قرآن نیکو و آیات الهی ست باید بگویم که وقتی در روایات آمده که مثلاً آیة الکرسی معادل نصف قرآن است و یا قرائت فلان سوره به دلیل محتوای عظیم تر ثواب بالاتری دارد، پس این کار نادرست نیست.
۷.
مسیح به معنای بر دار رفته نیست بلکه به معنای «روغن مالی» شده است. رسم بوده که کاهن یا روحانیِ بزرگِ معبد یهودیان، سر پادشاه را قبل از تاج گذاری با روغن مقدس چرب کند. از قضا همین لقب است که عنصر اتهامی عیسا(ع) است. یهودیان - که چند قرن بود پادشاه نداشتند- منتظر ظهورِ پادشاهی یهودی بودند که بیاید و دین موسا (ع) را سایه گستر کند. و البته قبول نداشتند که عیسا(ع) همان پادشاه است که در انتظارش هستند. پس او را به پادشاه رومیان معرفی کردند و گفتند ایشان پیامبر دروغین است و مستحق اعدام.
۸.
● قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا: او [عیسی] گفت: همانا من بنده ی خدایم که مرا کتاب آسمانی و نبوت عطا فرمود. (سوره ی مریم/آیه ۳۰)
●حالا باید دید انجیلی که قرآن می گوید کدام است؟ و انجیلی که مسیحیان داشته و دارند کدام است؟
چون مسیحیان معتقدند عیسا(ع) اصلاً کتاب نداشت.
و هیچ یک از مورخان هم ننوشته اند که عیسا(ع) کتابی داشته است. و این اناجیل که بعدها نوشته شده حدود پنجاه انجیل است که به تدریج غربال شده و رسمیت یافته. هرچند پاره ای از اناجیل رسمیت نیافته نیز امروزه فقط در دسترس محققان است اما کلیسا آنها را از دایره ی دیانت خارج کرده. باید ببینیم آیا این اناجیل در زمان پیامبر حجیت داشته یا نه؟ آیا اساساً پیغمبر اسلام می دانسته که این یک انجیل نیست و چار انجیل است؟
چون در قرآن هیچ وقت کلمه ی اناجیل نیامده و از لفظ انجیل استفاده شده است. به هرحال این سوالات تا به امروز پاسخ داده نشده است.
● هرچند این اناجیل همه شان در یک کتاب بود. و مسیحیان وقتی به آن اشاره می کردند به آن انجیل و عهد جدید می گفتند. در واقع ۲۷ کتاب هستند که فقط ۴تای آن ها انجیل اند و مابقی نامه نگاری های پولس و رسولان است و رویایی است که یوحنا دیده.
● اناجیل بعضاً هفتاد سال پس از عیسا(ع) نوشته شده اند که زندگی نامه ی تاریخی ایشان است که مطابق با هر چارانجیل، ایشان بر دار رفت و دفن شد ولی بعدها که سراغ قبر رفتند دیدند که قبر خالی ست و گفتند که عیسا بر آسمان پرواز کرده است. و البته هیچ یک از نویسندگان اناجیل هم نگفته اند که ما اینها را داریم از روی کتاب دیگری نقل می کنیم.
۹.
● وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ «أَحْمَدُ ۖ»
(سوره ی صف/قسمتی از آیه ۶)
[عیسا(ع)گفت]مژده می‌دهم شما را به رسولی که بعد از من می آید و اسم او احمد است.
● به هر حال گزارشی که قرآن از انجیل می دهد غریب است. اولاَ معلوم نیست انجیل مورد نظر قران
یک کتاب است یا چند کتاب؟ دوماً کی بر عیسا(ع) نازل شده؟ و سوماً نام «احمد» در کجای انجیل آمده است؟ هر چند در قرآن آمده که روحانیون مسیحی بعضی از آیات تورات و انجیل را از مردم خود پنهان می کنند. هر چند آنها این اتهام را هرگز نپذیرفتند ولی این اتهام معقول است. چون در آن زمان، تنها روحانیون قوم با سواد بودند و همه چیز دین در انحصار آنها بود و مردم بی سواد اطلاعاتشان را از آنها می گرفتند.
۱۰.
در اناجیل از تولد تا ۱۲ سالگی از عیسا(ع) ذکری در میان هست و دیگر خبری نیست تا ۳۰ سالگی. و اینگونه که مسیحیان می گویند عیسا(ع) به نجاری مشغول بوده. و از ۳۰ سالگی به بعد است که در معابد یهودی بسیار دیده می شود. و چون یهودی ست آداب یهودیت را به جا می آورد. و از یک جایی به بعد با کاهنان و روحانیون یهود درگیر می شود و نامش به عنوان انسانی متفاوت و شورشی بر سر زبان ها می افتد.  لذا ما از زندگی او چیز زیادی نمی دانیم و اندک دانسته های ما از ایشان، همان تقریری ست که اناجیل به میان آورده اند.
۱۱.
● ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ
(بقره/آیه ۲)
قرآن، قبل از آن که به شکل کامل نازل شود، خودش را در سوره بقره کتاب خوانده است زیرا کتاب در زبان عربی لزوماً به معنای مصحف نیست که دو جلد داشته باشد و تعدادی ورق در وسطٌ، بلکه می تواند اشاره به لوح محفوظ و معنای معنوی کتاب باشد. برای همین برخی مفسران در معنیِ کتاب داشتن عیسا(ع) به این معنی از کتاب اشاره کرده اند.
● فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَءُونَ الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکَ ۚ لَقَدْ جَاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ. (سوره ی یونس/آیه ۹۴)
در این آیه به پیامبر(ص) گفته شده که در آنچه به تو نازل می شود شک داری، پس برو از روحانیون مذاهب پیش از خود بپرس.
با توجه به این دسته از آیات، معنای معنوی کتاب هم نمی تواند مشکل را حل کند. چون قرآن در آیاتش خطاب به مسیحیانِ زمان پیامبر می فرماید به انجیل که در نزدتان است مراجعه کنید.
● و اما این حرف در آیه ۹۴ سوره یونس یعنی چه؟ آیا پیامبر در نبوت خود دچار وسوسه می شده؟ باید بگوییم بله.در قرآن آمده که پیامبری نبوده که شیطان سر به سرش نگذارد و القائاتی نکند و در آنها طمع نکند ولی خدا آیات خود را محکم می کرد.
● در انجیل متّا هم هست که وقتی عیسا(ع) از چلّه
بیرون آمد. شیطان سه در خواست از او کرد که عیسا(ع) پاسخ داد. من به جای تبدیل سنگریزه ها به نان، ایمان به بنده می دهم و هرگز آدمی حق ندارد خدای خود را امتحان کند، پس من از بام معبد خود را به پایین پرت نخواهم کرد و بر غیر حق نیز سجده نخواهم کرد. از همین رو شیطان خفیفانه عیسا(ع) را ترک گفت. (چله نشینی شیوه ی یهودیان بوده است) 
● به نقل از قرآن، خدا چند روش اختیار کرده است که شک را از دل پیامبر بزداید و او را تثبیت کند:
- در آیه ی ۳۲ فرقان می گوید وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا. یعنی قرآن را خرده خرده بر او نازل می کنیم تا قلبش اطمینان پیدا کند. چون استمرار در نزولات باعث می شود پیامبر یقین پیدا کند که وارد یک عالم دیگر شده و باید خبرها را دریافت کند.
- در آیه ی ۵۳ سوره ی فصلت می گوید سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ یعنی ما یک شواهدی را به این مردم نشان خواهیم داد هم در درونشان(سوبژکتیو) و هم در بیرونشان(اُبژکتیو)، تا بفهمند این حرف هایی که تو می زنی حق است و تو کسی را به باطل نمی کشانی.
۱۲.
● در انجیل کلمه ای هست که دو جور خوانده می شود اگر آن را «پراکلیتوس» بخوانیم به معنی «ستوده» یا «احمد» است که از نامهای پیامبر اسلام است و این واژه ای است که در متون کهن به کار رفته. و اگر «پاراکلیتوس» بخوانیم به معنی «تسلی دهنده» یا «روح القدس» است که واژه ای ست که مورد قبول کلیساست.
● گفته اند که «پراکلیتوس» را تحریف کرده اند و به شکل «پاراکلیتوس» در آورده اند. اما تا به امروز جامعه ی مسیحیان این تحریف را نپذیرفته اند و قرائن متنی یا لفظی بر این قضیه ارائه می دهند.
۱۳.
● در پایان این جلسه باید گفت این اناجیل هیچ کدام کلمات عیسا(ع) نیست. زیرا از همان ابتدا عیسا به زبان آرامی صحبت می کرد. و زبان آرامی یکی از زبان های عبری عربی سمتیک است. زبان آرامی نزدیک به عربی ست و نزدیک به عبری ست و امروزه منقرض شده است و دیگر وجود ندارد. هرچند بعضی مکتوبات از سه هزار سال پیش هست که به زبان آرامی ست ولی ما تلفظ آنها را نمی دانیم.
● این اناجیل که شاگردهایِ شاگردان مسیح نوشته اند همه به زبان یونانی ست و اصلاً سخنان مستقیم عیسا(ع) نبوده. بعداً هم اناجیل به زبان سُریانی ترجمه شد و در اختیار دیگران قرار گرفت. یعنی آنچه که به زبان عیسا(ع) جاری می شد مطلقاً در اختیار کسی نیست. بعدها هم این سخنان به زبان لاتین رفت و قرن ها به زبان لاتین باقی ماند - که در کلیساهای روم غربی آن را می خواندند. و کلیساهای روم شرقی که زبان یونانی را می خواندند. در مراحل بعد هم اناجیل به آلمانی و انگلیسی ترجمه شد. هر چند آن بیچاره که به انگلیسی ترجمه کرد در آتش سوزانده شد. ولی خُب رفته رفته راه ترجمه باز شد. پس این چند ترجمه ی انگلیسی که از تورات و انجیل وجود دارد به هفت آب شسته شده و بسیار فاصله دارند با آنچه که بر زبان عیسا(ع) جاری شده.
۱۴.
● اینکه عیسا از گِل پرنده ای می ساخت و در آن می دمید در این چار انجیل نیست بلکه در آن اناجیل غیر رسمی اینها گفته شده.
● آیا پیامبر اسلام از همه ی اناجیل خبر داشته؟ آیا از طریق وحی به او گفته شده که کدام حکایات درست و کدام ها نادرست است؟
۱۵.
● وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ. (سوره المائده/آیه ۱۶)
در این آیه آمده ای عیسا تو به مردم یاد دادی که خودت و مادرت را خدا بخوانند؟ و عیسا پاسخ می دهد که خودت می دانی که من چنین نگفتم و به مردم چنین چیزی یاد ندادم.
● خُب پس این کدام طایفه ی مسیحیان بوده که مریم را خدا می دانستند؟ بلاشک همه ی مسیحیان اینگونه نبوده اند حتا امروزه هم نیستند بلکه او را مادر خدا می دانند نه خودِ خدا. پس مسیحیت زمان پیامبر، مسیحیت یکدستی نبوده. و غیر از آن اناجیل چارگانه، اناجیلی وجود داشته که پخش بوده.
۱۶.
برخلاف اناجیل که سخنان مستقیم عیسا نیست ولی قرآن سخن مستقیم پیامبر اسلام است که نوشته شده. حتّا قدیم ترین نسخ قرآنی که پیدا شده - که گفته اند از نظر تاریخ گذاری با کربن چهارده به هفتاد هجری می رسد- اینها هیچ تفاوتی با قرآن های موحود ندارند و آن اوراقی که در انگلستان یا بیرمنگام پیدا شد با اینکه کامل هم نیست قدمتش به حدود هزار و سیصد و پنجاه سال پیش می رسد تفاوتی با قرآن امروزی ندارند جز در تعدادی کلمه. و تازه ترجمه هم نیستند و خود قرآنند. در حالی که اناجیل ترجمه از روی ترجمه اند.
١٧.
● قصه ی طفولیت عیسا(ع) که در گهواره سخن می گفت در هیچ انجیلی نیست اما خود اناجیل لبریزند از معجزات عیسا(ع). خلافِ قرآن که حتّا یک معجزه از پیغمبر نقل نکرده بلکه در هرجا معجزه ای از او خواسته شده فرموده آیا مگر من هم بشری مثل شما نیستم؟
● من این سخن ابن خلدون را بسیار دوست دارم که می گوید: پیامبر اسلام دو معجزه داشته است: یکی قرآن و دیگری اتحاد قبایل متخاصم عرب. هر چند که پیامبر هیچ گاه در مورد این دومی ادعایی نکرد. او هرگز مقام الوهی برای خود قائل نشد و اهل نشان دادن معجزات در این سو و آن سو نبود که روی آب راه برود چشم کور شفا دهد مرده زنده کند.
● در مسیحیت، عیسا(ع) خودش وحی است و اناجیل احادیث او هستند. در حالی که در اسلام، قرآن وحی است و احادیث پیامبر احادیث اویند.
● به هر حال مسیحیان، عیسا(ع) را خدای مجسم و عین وحی می دانستند. در حالی که قرآن در برابر این سخنان موضع محکمی دارد که این حرف ها را نگویید که عیسا(ع) و مادرش هر دو غذا می خورند، در حالی که خدا غذا نمی خورد.

 

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 78 نفر 155 بار خواندند

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا