ماه از دیدار رخسار تو بس گشته خجل
تو ملک سیمای باغ جنتی ماه چِگل
چشم جادوی تو شمس پر فروغ زندگی
قدر خالق بین چه نقشی زد به این یک مشت گِل
با نگه بر روی تو ایزد نماید جلوه ای
نقش جانان روح می بخشد به هر افسرده دل
مانده ام عاجز چه نامم نام زیبای تورا
وصف تو قدرت گرفت از من چنان ماندم دو دل
ای فروغ زندگانی ای مه هفت آسمان
بر "غریب"ت رو نما مگذار اوباشد کسل
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نقد 1
رضا زمانیان قوژدی 30 امرداد 1399 15:10
درود ها استاد یوسفی عزیز
غزلی در بحر رمل مثمن محذوف
فاعلاتن/ فاعلاتن /فاعلاتن / فاعلن
البته با بکارگیری اختیارات شاعری در اغلب ابیات.
این مطلب(ستفاده از اختیارات شاعری)نشان ضعف اثر نیست
یاد آوری آن برای عزیزانی است که احیانا در ابتدای عروضند،
تسلط شاعر به این وزن، نشان آنست که در این راه زحمات
زیادی کشیده اند.
قلمتان همواره به عشق نویسا
مانا باشید به مهر