دکتر کیوان محب خسروی

پایور

ارسال شده در تاریخ : 10 آبان 1399 | شماره ثبت : H9413415

ترسم که گوش زین همه فریاد کر شود
وین آتش نهفته بجان شعله ور شود

سودی نبرده اند حسودان ازین تلاش
از راز ما اگر همه عالم خبر شوند

باید برای حل مشکل فرزند بی گمان
رهبر برای ملت خود چون پدر شود

باشد که با معجزه عشقت ای پری
این عاشق نا شناخته هم نامور شود

با من برقص و نترس از کلام سخت
کوه تو در برابر دستم کمر شود

گاهی که رنگ می پرد از سرخی رخت
روزم چو شب است و خیرم چو شر شود

ما را به بزم حضورت بخوان شبی
تا شام ما از برکت رویت سحر شود

گویند که جزر و مد از برکت روی توست
آری شود ولیک به لطف قمر شود

با عاشقان مگوی ز اسرار عاشقی
شاید که بسته زنجیر تو دیوانه تر شود

ما مستقیم به تو زل نمی زنم
چشم فسونگرت نکند فتنه گر شود

( درویش ) را ز ( صبا ) منع کی کنند ؟
سنتود زلف تو چون ( پایور ) شود

دکتر کیوان محب خسروی از دفتر : دلرباعی ها 11 آبان 1399 4نظر

غزل

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5

کاربرانی که این شعر را خواندند

نقطه نظرات

تعداد نظرات: 4 ارسال نظر جدید

نظر 4

امیر عاجلو 11 آبان 1399 09:47

سلام ودرود
علی مزینانی عسکری 12 آبان 1399 08:08

سلام و عرض ادب
بسیار زیباست
دستمریزاد
منصور آفرید 12 آبان 1399 09:19

هزاران درود بر استاد
واقعا زیبا و دلنشین
علی معصومی 12 آبان 1399 19:50

درود بر شما ارجمند
و میلاد پیانبر رحمت
مبارکباد
◇◇◇◇