خندستان های سنتی ایرانی (کمدی ایرانی)(5)

بقال بازی:
همانطور که گفته شد، بقال بازی از دل تقلید به در آمد و به دلیل استقبال شدید مردم نسبت به آن شکلی کامل تر به خود گرفت. تحویلدار اصفهانی در علت پیدایش بقال بازی می نویسد:«حکمای قدیم، بقال بازی را بنابر مصالحی چند اختراع کردند؛ ظاهرا این بازی را در عیش ها، اسباب طرب و مضحک قرار داده اند و باطنا مفید فواید بسیاری است در سیاست مُدُن...»(تحویلدار اصفهانی، 17:1342)
بهرام بیضایی نیز درباره ی سابقه پیدایش بقال بازی و در ادامه کچلک بازی می نویسد:« بقال بازی نیز نمایش هایی از عمین مقوله بوده است.»(بیضاییی،170:1344) به نظر می رسد شخصیت ها یا بازیگران بقال بازی در ابتدا دو نفر بوده اند. طبق اطلاعات منابع یک بقال خسیس و یک شاگرد تنبل، فراموشکار یا خل که با اجرای نمایش خود، که متن آن مانند نمایش تقلید، فی البداهه انتخاب می شد، باعث خنده و سرگرمی مردم می شدند. بهرام بیضایی در توضیح داستان بقال بازی می نویسد:« یک نمایش بقال بازی هست که دو بازیگر اصلی دارد؛ یکی بقال پولدار و یکی مرد آسنان جل و بی پولی که هر لحظه به رنگ و لباسی دیگر و با قیافه و لهجه ی تازه در می آمد و ظاهر می شد تا به نحوی بقال را سرگرم کند و ماست او را بدزدد؛ عاقبت هنگامی که بقال متوجه دزدی می شد و طی یک تعقیب او را می گرفت، مرد آسمان جل ته مانده ی ماست را به سر و صورت او می ریخت و می گریخت.»(همان)
از توضیح فوق بر می آید شخصیت ها دو نفر بوده: یک بقال و یک فقیر، لیکن مشخص نیست چرا اسم نمایش بقال بازی است؟ اما مسئله ای که قابل حدس و گمان یا تشخیص است این که این نمایش نیز مانند برخی از نمایش های تقلید همچون کچلک بازی، نام خود را از شخصیت هایش وام می گیرد که همان بقال باشد. اما سوال اصلی اینجاست که آیا می توان نام تئاتر را براین گونه نمایش ها گذاشت؟ آیا این نمایش ها از نظر شیوه و شکل اجرایی یا کیفیت توانسته اند خود را به تئاتر نزدیک کنند؟
دروویل در خاطرات خود از یکی از نمایش های بقال بازی که در سال های 1812، 1813م، در ایران دیده، می نویسد:« در ایرتان تئاتر وجود ندارد و آنچه را که نام نمایش بر آن می گذارده اند، عبارت از شوخی های عوام پسندی است که در باغ ها و منازل توسط اشخاص بینوا که به طور تصادفی از بین عمله جات برگزیده شده اند، اجرا می شود.»(دروویل، 213:1346) او همچنین در خصوص تشبیه و موضوع چنین نمایش هایی که منجر به ایجاد صحنه های طنز می شده، می نویسد:«در این نمایش ها که به لوده گری ایتالیایی ها شباهت دارد، دزدهای ماهر و محیل با لباس های جور واجور و لهجه های گوناگون از چوپان ها یا بازرگانان، به خصوص فروشندگان، سرشیر و مربا دزدی می کنند، این بازیگران با اینکه حرفه ای نیستند، ولی با کلمات به موقع و شیرین کاری هایشان صحنه های مضحکی به وجود می آورند.»(همان) شاید از تماشای این صحنه هاست که دروویل اقدام به مقایسه ی بقال بازی نموده و در خصوص متن آن می نویسد:«در عالم مقایسه می توان آنها را همردیف کمدین های درجه دوم اروپا دانست. آنها حرمات را با کلمات توأما به کار می بردند و همین امر باعث درخشش، مهارت و حاضرجوابی شان می شود. ضمنا چون پایه نمایش نامه بر بدیهه گوئی استوار است، چنان چه صاحبخانه مضمون خاصی را در نظر نداشته باشد، کافی است بازیگران بین خود قبلا درباره ی موضوعی به توافق رسیده باشند. از این به بعد دیگر میدان دست آنهاست که هرچه را بخواهند، بگویند و عمل کنند. اما چنانچه کوتاه بیایند و گفت وشنودشان از موضوع خارج باشد، برای همیشه شهرت خود را از دست می دهند.(همان)
دروویل در ادامه و در خصوص شخصیتها و احیانا برخی از ویژگیهای آنان می نویسد:«دزدها همیشه باید حیاه گرتر از بازرگانان باشند و برای هر پرسشی، هر اندازه هم که پیچیده باشد جوابی حاضر داشته باشند. آنچه این نمایشنامه ها را بیشتر جالب توجه می کند، این است که چون غیر از خود بازیگرانش کسی از رموز کارشان آگاه نیست، سرتاسر نمایش صورت بدیهه سرایی دارد. علاوه بر این، دزدها باید با مهارت، بهانه ای برای داخل شدن در دکان یا آغل گوسفندان که از طرف صاحبشان مراقبت می شود، پیدا نمایند و در صورتی که دلیل موجهی نداشته باشند، به وسیله صاحبان مال با چوب و چماق رانده می شوند.»(دروویل، 214:1346)
از توضیحات دروویل می توان دریافت بازیگرانی که در این گونه نمایش ها بازی می کرده اند، قادر به ایجاد ارتباط با مخاطب خود نیز بوده اند به گونه ای که مخاطب حاضر در آن صحنه، ناخواسته شروع به صحبت یا احیانا اظهار نظر می کرده است، او می نویسد:«در این حال، تماشاگران که از شادی در پوست خود نمی گنجند، بازیگران را هو می کنند و به آنها می فهمانند که به علت بی دست و پای شان سزاوار این تنبیه هستند. اما دزد با لباس مبدل دیگری بر می گردد.»(همان) او همچنین در خصوص لباس و افراط در به کارگیری آن به عنوان یکی از عوامل تکرار که در بعضی از کارهای طنز وجود دارد و نیز در خصوص چگونگی و پایان این گونه نمایش ها می نویسد:«من به چشم خود بازیگرانی را دیده ام که سی دست لباس روی هم پوشیده بودند، آنها با چابکی خیره کننده ای به سرعت پشت پرده می رفتند و با لباس تازه ای روی صحنه می آمدند و هربار با لهجه ی متفاوتی حرف می زدند. معمولا نمایشنامه ها با ربودن یک گوسفند یا چند کوزه سرشیر و مربا پایان می پذیرفت.»(همان)
با اینکه دروویل خود شاهد این نمایش بوده و بیشتر جزئیات آن را شرح می دهد لیکن هیچ گاه توضیح نمی دهد که رمز اصلی این نمایش در گستره ی اجتماعی و حفظ تماشاگرانش چه بوده است. بهرام بیضایی می نویسد:«یکی از دلایل علاقه مردم به این بازی ها این بود که گاه انتقادهای تندی نسبت به اشراف در آنها می دیدند؛ انتقادها در مسیر نمایش نبود و ناگهان و خارج از متن ساخته و پرداخته و پرتاب می شد. ممکن بود نکته های انتقادی به سبب استقبال تماشاگران دائما حالت تندتر و زننده تر به خود بگیرد و حتی سرانجام به گفتارهای رکیک هم بکشند.»(بیضایی1344:،171-170) عبدالله مستوفی نیز درباره ی مضمون و شکل اجرای بقال بازی می نویسد:«شخصی به دکان بقالی مراجعه کرده و هرچه از او می خواست، بقال یکنواخت جواب می داد: غیر از این هرچه بخواهید دارم! تا بالاخره از دکان، یک تغار ماست خرید و حمالی را صدا زد. حمال ابتدا می خواست تغار را با طناب بسته روی پشتش گذاشته، ببرد. صاحب کار که دید ماست هایش خواهد ریخت، منعش کرد. بالاخره حمال دراز کشید و تغار را روی شکم خود گذاشته به صاحب کار گفت: حالا یک حمال گردن کلفت صدا کن تا مرا با این تغار ماست به خانه برساند.»(مستوفی،34:1360) هرچند این نمایش ها از نگاه هنرمند امروز بسیار ابتدایی و نپخته می آید، لیکن همانطور که در قبل نیز توضیح داده شد برای تماشاگران عصر خود بسیار جالب و سرگرم کننده بوده به گونه ای که در کنار جنبه های انتقادی، حالتی ارشادی و به نظر نگارنده، آموزشی نیز داشته است. چنانکه درباره ی تأثیر بقال بازی و نتیجه گیری اخلاقی آن، تحویلدار اصفهانی این نمایش را از نوع سیاسی انتقادی دانسته که در درون خود عنصر امر به معروف و نهی از منکر قوی داشته است. مثلا درباره ی سفر ناصرالدین شاه به اصفهان که برای تأدیب جهال و رفع اغتشاش، با چهل عراده توپ و چهل هزار قشون انجام و باعث رعب و وحشت همگان شد، می نویسد:«عاقبت تدبیر شفاعت به دست تقلید این جماعت بود که روزی جهت تفریح شاهنشاه مبرور بقال بازی و اسباب خوانچه به حضور مبارک بردند. از تمثال لغو مانند، بی اعتدالی های اتراک و مستحفظین و محصلین و مستوفیان و مباشران را تمام ظاهر کردند. همان روز از خاصیت این حکمت عملی، موکلین ممنوع، ئمتهمین معاف و بقایا بخشیده شد.»(تحویلدار اصفهانی، 87:1342)
با این وصف به نظر می رسد که بقال بازی نمایشی موثر و تأثیرگذار بوده است که در بعضی از موارد از جنبه های انتقادی اقدام به اطلاع رسانی کرده، صاحبان قدرت را نسبت به اعمال و رفتار مأموران خود آگاه و بی عدالتی ها را افشاء نموده است.
نمایش بقال بازی سرانجام از محدوده ی تنگ یکنفره یا دونفره بیرون آمده و رفته رفته بازیگرانش بیشتر شد. چنانکه نمایش نامه نویسانی که بعدا با این تم یا تم های مشابه اقدام به نگارش نمایش نامه های سنتی کردند، از ویژگی های این گونه نمایش ها نیز بهره برده، از بازیگران بیشتری نیز استفاده کردند، مانند تئاتر کریم شیره ای که مجموعه ای از این عناصر را در خود جای داده است.
پایان قسمت پنجم

حسین عامریان / کتاب ماه هنر/ مهر و آبان 1386 ص 56

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 88 نفر 152 بار خواندند

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا