نظریۀ هنر قرون وسطی (بخش نخست)

بوئتیوس (1) و کاسیودوروس (2) ، دو اندیشمند و متفکر برجستۀ قرن ششم میلادی، را غالباً آخرین نمایندگان فرهنگ کلاسیک تلقی می کنند؛ فرهنگی که به سرعت در اروپای غربی قرن ششم از میان رفت.
بنابراین، دورة به اصطلاح « قرون وسطا» در روم غربی (3) را به طور کلی می توان به 9 قرن، میان سالهای 600 تا 1400 ، تعریف کرد. با وجود این، تا اواخر قرن هشتم، نظریۀ هنر قرون وسطا به طور جدی آغاز نشد؛ یعنی هنگامی که اندیشمندان کارولِنژی (4) (این اصطلاح به دلیل ارتباط آنان با امپراتوری شارلمانی است) برای نخستین بار در قرون وسطای غرب، بررسی مفصلی را از طبیعت و نقش هنرهای دیداری آغاز کردند.
متفکران قرون وسطا در هر موضوعی به شدت تحت تأثیر نیاکان رومی و یونانی خود بودند. در مورد زیبایی شناسی و نظریۀ هنر، مفاهیم و نظریه های اصولی از فیثاغورث، افلاطون، فیلسوفان نوافلاطونی(فلوطین و دینوسیوس دروغین)، آگوستین و ویترویوس به ارث رسید.
البته همۀ ایده هایی که ناشی از این منابع بودند، اگر از پیشْ خاستگاه مسیحی نداشتند، به شدت رنگ و بوی مسیحی گرفتند.
تأثیر دیگری که غالباً از آن چشم پوشی میشود، بقای فیزیکی بناها و دست ساخته های کلاسیک بود؛ به خصوص در ایتالیا و دیگر قلمروهای مدیترانه ای و بقای دست کم برخی از مهارتها که برای تولید این آثار لازم بود. این مهارت ها از طریق تماس با بیزانتیوم، و بعداً هم از طریق تمدن درخشان اسلام، به صورت دوره ای تجدید شد. تأثیر بسیار متفاوت آخر، از مضامین هنری ای می آمد که از طریق امواج مهاجمان بربر، از قرن پنجم به این سو، وارد جهان کلاسیک شد.
پیروان فیثاغورث نخستین کسانی بودند که گفتند تمام طبیعت، ازجمله آثار هنری، ساختاری ریاضی دارند. این باور در دورة قرون وسطا معنی خاصی پیدا کرد؛ به این دلیل که این امر با این نظرگاهِ مسیحی سازگاری داشت که خداوند، خالق جهان، فرزانه ترین خردمند و منشأ عقل است. این امر با ریشه های یهودیِ مسیحیت نیز سازگار است؛ از این جهت که در کتاب حکمت(5) (11:21) می بینیم که خداوند « همه چیز را براساس مقدار، تعداد و وزن تنظیم کرده است » ازاین قرار، خداوند نخستین و برترین هنرمند، خالق زیبایی و پرمایگیِ . آسمانها و زمین بود. انسانِ هنرمند درگیر کاری شده است مشابه آنچه خداوند انجام داده بود، و از خرد خود در کارش استفاده می بُرد، درست همانند کاری که خداوند انجام داده بود.
بااین همه، کار هنرمند قابل قیاس با کار خداوند، فرزانه ترین هنرمندان، نبود. آثار هنریِ انسانیْ محصول خِرد محدود یا فروتر بشر بودند و بنابراین، به لحاظ هستی شناختی نسبت به اعیان طبیعی در درجۀ پایین تری قرار داشتند. این منظر منطبق با چیزی بود که فلیسوفان قرون وسطا در افلاطون هم خوانده بودند؛ فیلسوفی که افکارش به واسطۀ سنت آگوستین و فیلسوفان نوافلاطونی منتقل شد و نقش مهمی را در تفکر قرون وسطا ایفا کرد.
بیشترین تأثیر بر فلسفه و الهیات قرون وسطا تا قرن سیزدهم، و حتی در دورة احیای فلسفۀ ارسطویی، که نمی توان همتایی برای آن پیدا کرد، خود تفکر نوافلاطونی و خصوصاً اندیشه های دیونوسیوس دروغین بود. (برای مثال، توماس آگوینای بیشتر افلاطونی بود تا ارسطویی). فلوطین هنر را شیوة بازتولید یا فراچنگ آوردنِ زیبایی و حقیقتِ غیرقابل رؤیتِ جهان به صورتی قابل رؤیت درنظر گرفت.
اثر هنری برگردانی بود به نظم و ترتیب مادی دانش و فهم هنرمند؛ دانش و فهمی که خودشان برخاسته از روح جهان و نهایتاً از آنِ احدی که فراسوی وجود است.
با گذار از« احدِ» فلوطین به « خداوند» به فلسفۀ نوافلاطونیِ مسیحیِ دیونوسیویس دروغین در قرن پنجم ، می رسیم. با اینکه بارها و بارها، در قرون وسطا، ریاضت کشان و سختگیران در مورد هنر تردید داشتند، دفاع از هنر در این باور نهفته بود که زیبایی طبیعی و زیبایی هنر ادامۀ یکدیگرند و زیبایی هردو تجلی ای از نظم الهی، هم برای حواس و هم برای قوة عاقله، است.
این نظریه دربارة طبیعت هنر با پیشرفت هایی که در هنرهای دیداری بود تقویت گشت. پیش از این در هنر پیشابیزانسی، بوطیقای دیداری ای برآمده بود که تصاویر را به منزلۀ بازنمودهایی از جهانِ بدون تغییر و ایده آلِ روحِ پنهان زیر ظواهر فهم می کرد. با قدرت گرفتن این جریان، پرسپکتیو و رنگ آمیزیِ رئالیستی به طور فزاینده ای به نفع اَشکال ثابت، خشک و رنگ های درخشان کنار گذاشته شد. این پیشرفت برای نیازهای شمایل نگاریِ مسیحی بسیار مناسبْ بود و بر روی موزاییک بیانی مشخص یافت. در قرن ششم، نقش هنرهای دیداریْ دیگر بازنمود زیباییِ فیزیکی نبود، بلکه یافتن شباهت های تصویری و تجسمی برای زندگی و روح بود.

1 Boethius
2 Cassiodorus
3 Latin West
4 Carolingian scholars
5 Book of Wisdom




مجموعۀ ترجمان، تلاشی برای ترجمۀ متون برگزیدة علوم انسانی است. ترجمۀ صداهایی که کمتر شنیده شده اند و اندیشه هایی که مهجور، اما بدیع و راهگشایند. هدف این مجموعه، غنا بخشیدن به تفکر انتقادی و گفتگویی است، برای همراهی ، متن های مناسبی را که می شناسید، پیشنهاد دهید، یا در ترجمۀ آنها با ترجمان همراه شوید.
نویسنده: هیو بردین
مترجم: ابراهیم لطفی
ISSN: 2345-282x

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 96 نفر 182 بار خواندند

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا