3 Stars

پند رفیق

ارسال شده در تاریخ : 25 اردیبهشت 1400 | شماره ثبت : H9416502

رفیقِ غافلی در جمع یاران
بگفت انگشترِ دستم طلایی است
ره آوردِ نکورویی توانگر
در اوقاتِ عزیزِ آشنایی است
برای من متاعی بی بدیل و
نوایی در زمانِ بینوایی است
رفیقِ عاقلی خندید و گفتش
بهای هدیه ها در بی بهایی است
چه فرقی می کند تحفه چه باشد
چو قصدِ یار اظهار وفایی است
بنابراین تو را پندارِ باطل
به سانِ بند درعین رهایی است
بیا خود را رها کن از تجمل
رها از بندِ هر چه خود نمایی است
ردای معرفت بر خود بپوشان
که هر آزاده را نیکو ردایی است

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 81 نفر 116 بار خواندند
امیر عاجلو (25 /02/ 1400)   | کاویان هایل مقدم (26 /02/ 1400)   | مهستا راد (26 /02/ 1400)   | محمد خوش بین (26 /02/ 1400)   | عنایت کرمی (26 /02/ 1400)   | محسن جوزچی (27 /02/ 1400)   | کیوان هایلی (27 /02/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (25 /02/ 1400)  کاویان هایل مقدم (26 /02/ 1400)  مهستا راد (26 /02/ 1400)  محمد خوش بین (26 /02/ 1400)  محسن جوزچی (27 /02/ 1400)  
تعداد آرا :5


نظر 4

  • امیر عاجلو   25 اردیبهشت 1400 23:30

    درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید

  • کاویان هایل مقدم   26 اردیبهشت 1400 08:47

    درسهای واقعی زندگی است
    لذت بردم
    applause applause applause

  • محمد خوش بین   26 اردیبهشت 1400 17:47

    درود applause applause applause

  • محسن جوزچی   27 اردیبهشت 1400 00:18

    جناب کرمی درود بیکران ،چه زیبا در افشان شد واژه ها با پندار جنابعالی rose rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا