هر چه جان کندم، از او دل کندنم ممکن نشد
مرده باد آن دل که عشق او در آن ساکن نشد
عشق هم نوعی جنون است از نگاهِ مردمان
هر که عاشق شد، جنونش لاجرم مزمن نشد
در جوابِ دوستم داریِ من رک گفت: "نه"
بی تعارف، معطلِ "شاید"، "اگر"، "مِن مِن" نشد
انتظارِ دشمنی از دوستان، گاهی رواست
دشمنِ عیسی، مگر حوّاریِ خائن نشد؟!
دیگران ما را به چشمِ ظاهرِ خود دیده اند
هیچ کس آگاه از غم های در باطن نشد
امنیت را در عدن گم کرده و سرگشته بود
تا نگفت: "اغفرلنا"، آدم، ولی ایمن نشد
ای خراب این شهر صد محراب و منبر، که در آن
از میانِ این همه واعظ یکی مومن نشد!
#جواد_امیرحسینی
مرداد ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 26 امرداد 1401 09:39
لطیف و دلنشین
زهرا آهن 26 امرداد 1401 23:18
درود بر شما
قلمتان نویسا
شاد و پیروز باشید
حافظ کریمی 29 امرداد 1401 03:08
مسعود بافقی زاده 29 امرداد 1401 16:17
زیبا بود و دلربا