"خالی ناممکن"
از من و تو
کداممان می تواند ساقه ای شود؟!
به برگ بیاید و
روی کف دست هایش
ریز ریز باران ببارد
از من و تو
کداممان می تواند رها باشد؟!
در خالی نا ممکن
و در هوا بال بریزد و
در قلبش
مثل قاصدکی تکثیر شود
از من و تو
کداممان می تواند
در این ماهی پولک زده
آبراهی شود؟!
تا چینه دان پرنده ای
و از عمق خود
بپرد
در تو،
از من و تو
به ابرناکی این آسمان
کداممان می تواند، برسد؟!
و در میان اندام بنفشه ای
بگردد
دنبال روزنه اش،
از من و تو
کداممان به ماه زرد تابیده و
خورشید چکانیده
در شب،
از من و تو
بگو این آتش کیست؟!
که نور پاشیده
بر ستاره ها
و این آشوب تاریکی
از سکوت کداممان است؟!
که افتاده ام
به آویختن
و اینگونه چنار می بینمت
چه سبز مانده ای هنوز
در گلوی شعر...!
شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 21 شهریور 1401 09:06
!درود
زهرا آهن 21 شهریور 1401 14:35
درود بر شما
خوش نغمه قلم زدید
قلمتان ماندگار
پایدار باشید به مهر
مسعود آزادبخت 22 شهریور 1401 14:47
سلام و احترام مهربانوی ادیب
سپید زیبایی بود
مانا باشید