3 Stars

دیدار

ارسال شده در تاریخ : 10 خرداد 1400 | شماره ثبت : H9416804

دلم سودای دیدار تو را داشت

تو رفتی و جهانم زیر و رو شد

نگفتی این دل وامانده شب‌ها

چگونه با خودش در گفت‌وگو شد

از آن تیر نگاهی که سراسر

زمین را، آسمان را چاره جو شد

همین مانده میان سینه من

تو رفتی و غمت دردل نهان شد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 83 نفر 249 بار خواندند
امیر عاجلو (11 /03/ 1400)   | مهستا راد (11 /03/ 1400)   | کاظم قادری (11 /03/ 1400)   | محسن جوزچی (11 /03/ 1400)   | جواد امیرحسینی (11 /03/ 1400)   | سعید فرضی زاده (11 /03/ 1400)   | روناک غریب لکی (11 /03/ 1400)   | کیوان هایلی (11 /03/ 1400)   | محمد خوش بین (11 /03/ 1400)   | کاویان هایل مقدم (12 /03/ 1400)   | علی احمدی (13 /03/ 1400)   | علی معصومی (14 /03/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (11 /03/ 1400)  محسن جوزچی (11 /03/ 1400)  سعید فرضی زاده (11 /03/ 1400)  کاظم قادری (11 /03/ 1400)  کیوان هایلی (11 /03/ 1400)  محمد خوش بین (11 /03/ 1400)  کاویان هایل مقدم (12 /03/ 1400)  علی احمدی (13 /03/ 1400)  علی معصومی (14 /03/ 1400)  
تعداد آرا :9


نظر 25

  • امیر عاجلو   11 خرداد 1400 08:26

    !درود

  • محسن جوزچی   11 خرداد 1400 13:44

    مهستا بانوی گرامی، بسیار زیبا و حس عاشقانه جذاب ،اندیشه شما همواره زلال است ،کاش می‌توانستم بیشتر از یک رای بدم rose rose rose

  • جواد امیرحسینی   11 خرداد 1400 13:55

    سلام و درود بانو rose

  • سعید فرضی زاده   11 خرداد 1400 16:25

    سلام بسیار زیبا بانوی شاعر وهنرمند rose rose rose

  • روناک غریب لکی   11 خرداد 1400 18:37

    درود بر شما بانوی هنرمند و گرامی applause rose

  • کاظم قادری   11 خرداد 1400 18:48

    سلام ودرودها بر شما باد کاش از اول تصمیمتونو بگیرین تو چه قالبی میخاین شعر بگین اگر غزله قصیدست یا ..تو همون قالب پیش برین نه اینکه تو بیت آخر به یکباره قالبشو عوض کنین اینا ایراده تو سرودن ونقص بزرگی حساب میشه اینا رو به پای چیز دیگه ای نزارین مثل نو آوری یا ...چون این قالبها تعریف خودشونو دارن نمیشه از چهار چوبشون خارج شد ببخشید جسارت کردم rose rose rose

    • مهستا راد   11 خرداد 1400 20:23

      بنده قصد نوآوری ندارم جناب قادری
      صرفا تلاشم بر یادگیری هست و ممنونم که ریزبینانه این موارد رو توضیح میدید rose
      چشم
      اول قالب ها رو یاد میگیرم و بعد مینویسم...

      • کاظم قادری   11 خرداد 1400 22:05

        ناراحت نشید ازنقد بنده اینا برای اعتلای شعر ادم ضروریه درجای دیگری همین اشعار بنده که دوستان منت میزارن و لایک میکنن نقد میکنن وتا دلتون بخاد ایراد میگیرن ازش اما من سعی میکنم ایرادامو بر طرف کنم چون به نفع سرودن خودمه و استقبال میکنم یک نمونشو درادامه براتون میزارم

        • کاظم قادری   11 خرداد 1400 22:07

          سه شعر با عنوان‌های خداحافظی و ساقی و دریغ هر سه در فضایی تغزلی سروده شده‌اند. اگر یک‌باره و بی‌مقدمه برویم سر اصل مطلب باید از شاعر بپرسیم «از امروز چه خبر؟» امروز؛ یعنی روزی و روزگاری که من و شما در آن به سر می‌بریم. با همان آب و باد و خاک و آتش قدیم اما بدون شمع و گل و پروانه. با همان آب و باد و خاک و آتش اما بدون میکده و ساقی. وقتی می‌گوییم بدون شمع و گل و پروانه و میکده و ساقی، مقصود این نیست که این جلوه‌های زندگی دیگر در زیست‌گاه ما جایی ندارند، سخن این است که اشتراک ما با آن‌ها چقدر است و نقشی که در روزمره‌گی‌های ما دارند با چه درجه‌ای جلوه‌گر است؟ فقط نظری بر نام‌های اشعار کافی‌ست تا طیف فکری و رنگ ذهنی شاعر بر ما روشن شود؛ خداحافظی، ساقی و دریغ. می‌توانیم به این چند نام، عنوان مجموعه اشعار را نیز اضافه کنیم: مرداب آرزوها. حتما شاعر ارجمند می‌پرسند این‌ها چه ایرادی دارند؟ و حق با ایشان است، تعدادی کلمات کاملا شاعرانه که در یک مجموعه، تصویری از حالات عاطفی شاعر ارائه داده‌اند. پس باید به مقصود نزدیک شده باشیم. اما چنین نشده است، چرا که در هر دوره از دوران شعری، وجهی و گونه‌ای از شعر فعال می‌شود و طرزی نو به میدان می‌آید تا هدف نهایی شعر یعنی تأثیرگذاری، محقق شود. روزگار ما، زمانهٔ نشان دادن است، نه بیان صریح و آشکار، حتی این طرز جدید نیز کم‌کم به علت شیوع و تکرار، می‌رود که به حاشیه رانده شود و سبک‌های نوین جای آن را بگیرد پس شاعری که کاملا با زمانهٔ خود پیش می‌رود به این امور توجه خواهد کرد. مروری بر کلمات و تصاویر این سه غزل حتما شاعر را با این دیدگاه همراه خواهد کرد. پس از این نکتهٔ کلی، توجه به امور جزئی نیز به ما کمک می‌کند تا ساختی دقیق‌تر برای هر شعر، و در هر شعر، برای هر بیت رقم بزنیم. مثلا:
          در شعر اول و در اولین بیت، کلمهٔ «شمع» تنهاست و جز گریستن هیچ تداخل و تناسب معنایی با سایر اجزای بیت ندارد این البته مشکلی نیست، اما تردیدی نیست که برقرارکردن تناسب‌های بیشتر ـ که با گزینش دقتمند کلمات صورت می‌پذیرد ـ عموما یک بیت را دارای ساختمانی مستحکم و بافتی منسجم‌تر خواهد کرد. دربارۀ این بیت مقصود این نیست که اگر شمع را در این بیت آورده‌ایم در کنارش گل و پروانه هم بیاوریم (که البته این یک نمونه از برقراری انسجام در شعر کهن بود که امروزه دیگر جاذبه و جایگاهی ندارد) بلکه مقصود این است که کلمات را به هر نحو ممکن تنها نگذاریم و آن‌ها را طوری انتخاب کنیم که با یکدیگر حداکثر اشتراک را (چه لفظی و آوایی و چه معنایی و تصویری) داشته باشند. همچنین سعی در یافتن تازه‌های تصویری نیز داشته باشیم یعنی تا سخن از گریستن می‌شود به نزدیکترین تصویر یعنی شمع رضایت ندهیم، اگر در تجربیات و تخیل خود بیشتر جست‌وجو کنیم حتما به تصاویر بدیع خواهیم رسید.
          شعر دوم نمونه‌های بیشتری از کلمات کهن دارد که رابطه کمتری با زندگی امروز دارند حتی گاهی مترادف‌هایی در یک مصرع آمده که تبدیل به حشو شده و از فصاحت شعر کاسته‌اند:
          خواهان «می» و «باده» و تسکین و «شراب»م
          بعضی نکات نحوی از این دست نیز قابل بازنگری هستند:
          می‌نشستیم و به دستت قهوه‌ها نوشیده‌ام (عدم تطابق زمان افعال)
          هرگز اطرافت ندیدی تا ببینی من چقدر (حذف رای مفعولی؛ مخل فصاحت)
          در میان آن همه احساس ناپوشیده‌ام (کژتابی)
          با توجه به توانایی و ذوق و قریحهٔ پویای شاعر، با کمترین بذل توجه در تازه‌سازی زبان و ساخت، شعرها به حیاتی نو خواهند رسید.
          با آرزوی موفقیت‌های بیشتر برای این شاعر ارجمند.

        • محسن جوزچی   13 خرداد 1400 15:34

          جناب قادری بزرگوار درود بر شما ،از مو شکافانه خواندن و نشر تجربیات خود برای اعتلای اشعار و زمان گذاشتن برای تعقیب شعرها از دل و جان صمیمانه از جنابعالی سپاسگزارم rose rose rose rose rose

  • کیوان هایلی   11 خرداد 1400 21:24

    درودها بر شما بانو راد فرهیخته و شاعر

    زیبا سرودید rose rose rose

    قلمتان سبز applause applause applause

  • محمد خوش بین   11 خرداد 1400 21:30

    سلام و درود بانوی گرامی rose rose rose
    عالی applause applause applause
    سربه سودای تو دارم ببین که تنها میروم
    عشق تو آتش به جانم بی محابا میروم

  • کاویان هایل مقدم   12 خرداد 1400 09:37

    عاشقانه هایتان بهاری
    rose rose rose

  • علی احمدی   13 خرداد 1400 15:31

    دست مریزاد بی اندازه زیباست و استادانه و ناب rose rose

  • علی معصومی   14 خرداد 1400 12:27

    درودها بر شما
    بانو مهسا
    ارجمند
    افرین بر قلم شیوایتان
    ◇◇◇
    rose rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا