در پاسداشت عزیز سفر کرده مرحوم حمید سبزه واری
آفتابِ روی تو مهتابِ من را جلوه داد
تابشِ چشمت تبِ عاشق شدن را جلوه داد
با نسیمِ مهربانت ،لاله زد پرچم به دشت
لطفِ بارانت هویدا شد، چمن را جلوه داد
سوزِشبهایِ غم افزا را ،تحمل بی تو نیست
شوقِ پیوستن نبرد تن به تن را جلوه داد
جز تودرسیر و سلوک عاشق وعارف بسی است
نفسِ تو شعرِ شهیدانِ وطن را جلوه داد
خار اگر گل می کند جام تو مستش کرده است
بویِ توگلهایِ باغِ نسترن را جلوه داد
گر غزل می بارد ازمنقارِگنجشکی چو من
نظمِ تو چرخید در لفظ و سخن را جلوه داد
روبرویِ آینه، شاد ایستادن خوش تراست
خنده سیمایِ چروکِ سوختن را جلوه داد
تا قیامت سبز می ماند گل مهرت ، حمید
خط ، به خط شعرت ، به دشمن تاختن را جلوه داد
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 6
حمیدرضا عبدلی 25 خرداد 1395 11:53
با سلام استاد بسیار خوب سروده اید موفق باشی
طارق خراسانی 26 خرداد 1395 04:11
تا قیامت سبز می ماند گل مهرت ، حمید
خط ، به خط شعرت ، به دشمن تاختن را جلوه داد
علیرضا خسروی 26 خرداد 1395 09:18
درودها استاد
حبیب رضایی رازلیقی 26 خرداد 1395 17:24
سلام
استاد بی بدیل بود
دست مریزاد
دادا بیلوردی 26 خرداد 1395 22:19
درود بر جناب خادمیان
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان) 27 خرداد 1395 19:46
بسیار عالییییی و موزون
موفق و پایدار باشید