آیین و ایینه ها قسمت چهارم
کم قصه ی کردو لرو ترک و عرب کن
دوری زنفس نا نجیب بی ادب کن
هرکس که زیبایی پدید آرد ظریف است
کی حرف زشت و نا روا شعرشریف است
آیینه ها اصلن دغل سازی نکردند
با نقش دیگر مردمان بازی نکرد ند
نامت صداقت پیشه شد، آیینه را باش
موج و صدا وصورت بی کینه را باش
در این بیابان صورت صدراه گم شد
در هر قدم صد مرد کار آگاه گم شد
من گم شدم در خویش هشیاران کجایید
دیگر امیدی نیست دنبالم نیایید
ای خلق آدم واره در راهت کمند است
اینجا هزاران سامری گوساله بند است
دشمن گر از دیوار شد از در در آید
با صوت خوش با صورت خوش منظر آید
یاران به خود آیید که دشمن زیاد است
ای سروران با غفلتی سر ها به باد است
گر خواب غا لب گشت و آمد باد و باده
صد قهرمان را میکُشد یک مرد ساده
بیچارگی را چاره باید کرد ای دوست
جر نامه ها را پاره باید کرد ای دوست
کاری بکن روح صمیمیت نمیرد
بشکوه میمیرد اگر غیرت بمیرد
افسوس از سطحی نگر های مسلمان
فر یادها از قاری عاری زقرآن
افسوس از آن شاعران بی تعمل
فریاد از دیندار های درتجمل
با بچه های بوذرو مقداد و سلمان
برخیز تا غیرت بجوشد ای مسلمان
غم نامه را بگذار این غم نامه درد است
غم نا مه مال مردمان رنگ زرد است
رنگ سیه را هر نگاهی مشتری نیست
هر تاج را هر بی کلاهی مشتری نیست
وقتی دلیلی بر سزا و نا سزا نیست
با صاحب اندیشه جنگیدن روا نیست
افسرده ای را با نگاهی شاد کردی ؟
ویرانه ای را خانه ی آباد کردی؟
باید همیشه مستقیم و مرد باشی
خورشید روز و، شب، مه شبگرد باشی
پیروز آن مردی که عزمش جزم باشد
باید شعار و باورت همرزم باشد
فکر تو تاریکست روز اینجا سیاه نیست
چشم تو نابیناست در عینک گناه نیست
کاری بکن چشم دو بینت را دواکن
آیینه ی دل را بیا مطلق نما کن
زشتی مکن تا خلق زیبایت بخوانند
وارستگی کن تا که مو لا یت به دانند
ای کا ش احسان و صمیمیت بماند
اخلاص و ایمان درگل نیّت بماند
بگذار تا برگ بهاری سبز باشد
صوت خوش و بانگ قناری سبز باشد
میسوزم از بس ناله های سرد دیدم
از بسکه مردم سوز دور از درد دیدم
وقتی تمام رنگها رنگ دگر شد
شعر تمام شاعران شعر ضررشد
روزی که شد اشعار بی بار رسالت
صدرآمدند آن شاعران بی اصالت
آنها که با کلک خطا کولاک کردند
روح تعهد را نمرده خاک کردند
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
محمد جوکار 13 شهریور 1395 23:45
درودت باد استاد خادمیان عزیز
مثنوی بلند آئین و آئینه ها ، منشور کاملی از هنجارها و ناهنجاری های جامعه امروزیست که با قلم بسیار توانایتان ، بزیبایی بر تافته اید .
آفرین تان باد و سپاس بر شیوایی کلام و زیبایی اندیشه و افکارتان
پاینده مانید به مهر
اله یار خادمیان 14 شهریور 1395 23:20
سلام و سپاس برادر ارجمندم جناب جوکار عزیز از حسن نیت و نگاه ارزشمند غیرت حضور شما بی نهایت متشکرم
متشرم جاودان باشی
اله یار خادمیان 14 شهریور 1395 06:52
سلام و سپاس برادر ارجمندم جناب جوکار عزیز از حسن نیت و نگاه ارزشمند غیرت حضور شما بی نهایت متشکرم
متشرم جاودان باشی
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 14 شهریور 1395 22:36
درود ها بزرگوار
بهره مند شدم . برقرار و شاد باشید
مهناز نصیرپور 16 شهریور 1395 21:36
درود بر شما
بسیار زیبا