تو را بی پرده میخوانم که مستی نوشود از نو
جنون، آوارگی، زیبا پرستی نو شود از نو
شدم غرق خیالاتی که پایا نش نمی دا نم
بریزم دانه دردشتی که هستی نوشود ازنو
من ازلجبازی ات جزخستگی چیزی نفهمیدم
بیا تا دوستی ها با نشستی نو شود از نو
دل از خود می بُرم تا هر چه می گویم روا باشد
نمی خواهم دوباره خودپرستی نوشود ازنو
به ساز دل بخوان شعر پر از تصویر باران را
که گلزار بهار نا گسستی نو شود از نو
از این حالت بِبَر، چشم سحر،افسرده حالان را
که شایدزیردستی،چیره دستی نو شودازنو
شب اشک تو می سوزد مرا داغ پریشانی
شکوه رفته شاید با شکستی نوشود از نو
نظر 9
-
هما تیمورنژاد 30 تیر 1394 01:03
درود بر شما بزرگوار
غزل زیبا و نابتان به دلم نشست
دستمریزاااااااااااد
-
طارق خراسانی 30 تیر 1394 01:52
از این حالت بِبَر، چشم سحر،افسرده حالان را
که شایدزیردستی،چیره دستی نو شودازنو
شب اشک تو می سوزد مرا داغ پریشانی
شکوه رفته شاید با شکستی نوشود از نو
با سلام و درود بر حضرت استاد خادمیان گرانمهر
ردیف بسیار زیبای نو شود از نو مبارک شما باد
چقدر زیبا تا پایان این ردیف جواب داده است
دستمریزاد
در پناه حق شاد زی
-
بهناز علیزاده 30 تیر 1394 11:57
درود بر شما جناب خادمیان گرامی ،
امیدوارم براتون همه هستی نو شود از نو، -
منوچهر منوچهری(بیدل) 30 تیر 1394 17:31
سلام بر استاد دلم چه زیبا قلم میزنی باور کن اشعارت به کنج دلم می نشیند زنده باشی عزیز بیدل دوستت دارم دوست قدیمی میبوسمت
-
نگار حسن زاده 30 تیر 1394 21:45
من ازلجبازی ات جزخستگی چیزی نفهمیدم
بیا تا دوستی ها با نشستی نو شود از نو
سلام و عرض ادب و احترام استاد
خوشحالم بازهم شاهد هنرنمایی قلمتون بودم
عااالی بود
درود بر شما
-
حسین دلجویی 31 تیر 1394 02:28
تو را بی پرده میخوانم که مستی نوشود، بازم
جنون، آوارگی، زیبا پرستی نو شود، بازم
شدم غرق خیالاتی که پایا نش نمی دا نم
و یا بذری بیافشانم که هستی نوشود ، بازم
درود بر استاد دلم جناب خادمیان عزیز و غزل زیبا دلنشین و خواندنی شون
سرشک طلایی قلم نابتان جاودان..
ای دوسـت بیا که حال خـود نو بکنیم
اندیشه ی خود ،خـیال خـود نو بکنیم
تا از دل خود غبار سالی ببریم
ای دوسـت بیا که سال خود نو بکنیم
حسین دلجووو
-
فاطمه اکرمی 01 امرداد 1394 07:26
سلام ودرودزیبانگار
استادبزرگوار
انقدرقشنگه شعرهاتون
فقط میگم خداروشکر که انقدر زیبای افریده
-
علی اصغر اقتداری 02 امرداد 1394 23:18
درود بر حضرت دوست
غزلی استوار با زبانی نو سروده اید ولی معتقدم که اگر ردیف "باتو "باشد دربیشتر ابیات جواب می دهد اگر تمایل داشتید به پیش نهادم فکر کنید
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ایرج قبادی
-
Moslem Ahangari
نقد 1
طارق خراسانی 01 امرداد 1394 21:32
با سلام
اطلاعیه
غــزل خواست از من ز چوگان نگار
شــــد این شـــــعر، تقدیم والا تبــــار
در ایران به شش قرن قبل از مسیح
یکی بازی آمــد به اســب و ســـــوار
از ایران به هنـــد و ســپس انگلیـس
برفت و هـــواخــــواه آن بی شـــمار
شنـو: «گلف و هاکی و فوتبال از آن
پــدید آمــد ای مـــــــردم هوشـــیار»
کنـون ای برومنــــــــد این سرزمیــن
به جان ورزش خاک خود...، پاسـدار
پ . ن
انگیزه سرایش غزل فوق دعوت جناب کیومرث مولا دوست در خصوص بازی باستانی چوگان بوده است و ایشان از کلیه شاعران تقاضا کرده اند اشعاری بسرایند که نامی از گوی و چوگان در آن آورده شده باشد.
عزیزان اگر مایل به این امر هستید اشعار خود را که از گوی و چوگان در آن آمده باشد را به آدرس زیر ایمیل بفرمایید.
اما تاریخچه چوگان بازی:
از ششصد سال قبل از میلاد مسیح ، چوگان بازی در ایران مرسوم بوده است ، این بازی زیبا از ایران به هند و از هند به انگلیس صادر شده است و جالب است بدانیم که بازی های گلف، هاکی و فوتبال از بازی چوگان ایران الهام گرفته شده است.
mola.farm.kavosh @ gmail.com