فرید آزادبخت

پیمانه پر بریز

ارسال شده در تاریخ : 13 مهر 1400 | شماره ثبت : H9418405

پیمانه پر بریز که می گرحلال نیست
بدتر ز فسق زاهد آشفته حال نیست
ما با خیال روی تو پیمانه برکشیم
پیمان شکست آنکه به نقشش خیال نیست
رندان مست را به طریقت گذار هست
خوبان شهر را به حقیقت مجال نیست
صد دیده در خیال رخت موج می زند
نقشی به کارگاه مشایخ هلال نیست
یاری نکوست کز نفسش گل دمد به باغ
ای باغبان به حسن نگاهش نهال نیست
در آرزوی وصل به بالین غم مخسب
ذوقی اگرچه هست قرین ملال نیست
دل های عاشقان به غم آباد می کنند
ناز نگاه دلبر ما را زوال نیست
میخانه های شهر تهی از کرامتند
مستان خسته را به لب او وصال نیست
اینجا خموش ماندن و مردن فضیلت است
فرزانه نیست آنکه کر و کور و لال نیست
ما را فراغت از رخ جانان مباد هیچ
جز آستان دوست جای اشتغال نیست
ای خرقه پوش حال گدایان ز مست پرس
شیخِ فقیه رابه خرابات قال نیست
هرگز کمال عاشق مسکین ندیده ای !
جز زهد و خرقه پوشی ما ابتذال نیست
دل در قفای قافله چون دود می رود
با آتشی که در نفس اعتدال نیست
بی گفتگو ناله برآید ز دادخواه
ای دیده اشک را غرض عرضحال نیست
ساقی فریب چشم تو فصل الخطاب ماست
مطرب به جز صلای غمت شور و حال نیست
گر رو کنی به قبله تماشای خانه است
حق را عیان ببین که اسیر خیال نیست
جانا نماز خوف گر از اضطرار هست
هرگز نیاز عشق به وقت زوال نیست