3 Stars

مردی

ارسال شده در تاریخ : 24 امرداد 1400 | شماره ثبت : H9417861

گر به میخانه گذر کردی و پیمانه شکستی مردی
یا که مهمان پری رو شدی ودیده ببستی مردی
مردی ان نیست که گردن کشی از بهر ضعیفان
چون قوی باشی ودر مرکب ظالم ننشستی مردی
.
دیده ام انکه غرورش سر بازاربه تاراج سپرد
.گر نگه داشتی آن هیبت و ارزان نفروختی مردی
در رفاقت همه گویند . سرامد شده اند

گرتو هم مونس وهمدم شدی وکیسه ندوختی مردی
گرمسلمانی و فرزند مسلمان که هنر نیست پرستیدن او
گر همه ملحد و تنها تو خدا را بپرستی مردی
عهد وپیمان که فقط واژه ی زیبا نبود

گربه ان عهد که بستی ضرر کردی و پیمان نشکستی مردی

........محمد رضائی(عارف تودشکی)

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 59 نفر 112 بار خواندند
امیر عاجلو (24 /05/ 1400)   | علی احمدی (25 /05/ 1400)   | محمد علی رضا پور (25 /05/ 1400)   | محمد رضائی( عارف تودشکی) (25 /05/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (24 /05/ 1400)  علی احمدی (25 /05/ 1400)  
تعداد آرا :2


نظر 4

  • امیر عاجلو   24 امرداد 1400 17:44

    لطیف و دلنشین applause applause

  • محمد علی رضا پور   25 امرداد 1400 06:28

    سلام و درود، خدا قوت،
    افغانستان، ایران خاوری، زیر چکمه های طالبان ابوسفیانی قرار دارد و حالا که ما، بُهت زده، سوختن سرزمین مولانا و خواجه عبدالله انصاری، سرزمین جگرگوشه ی فرهنگی خود را تماشا می کنیم، ای کاش دست کم، هریک، سروده ای در تسلیت به افغانستان بپردازیم و در این عاشورای حسینی، زینب وار، هِلهِله های یزیدیان زمان را خُنثی کنیم.
    تقدیم به افغانستان مظلوم، تقدیم به جبهه ی ضد نادانی سترگ (آن هم به نام مقدس اسلام) و تقدیم به شما:

    شرمنده ام که باز گرفتار می شوی
    شرمنده ام که مَطلع خونبار می شوی

    شرمنده ام که مهر نمی خوانَدَت به مهر هم بی نگاهِ ماهِ مددکار می شوی

    شرمنده ام از این همه تنهایی و غمت
    شرمنده ام که فتنه ی اَشرار می شوی

    افسوس! باغ پارسیِ پارسا سرِشت!
    پوشیده از کلاغ سیَهکار می شوی

    همسایه، هم تبار، هم آواز، هم نَشیب!
    دشتی که رو به دلهُره، هموار می شوی

    خاکِ فغان زده که به تاراج...! صبر کن
    چندی اسیرِ طالبِ آزار می شوی

    این بوف ها به طالعِ فردا نمی رسند
    سیمرغ وار جلوه ی اسرار می شوی

    آرام باش یوسف معصوم بی پناه!
    فرمانروای مردم بازار می شوی.
    #محمدعلی_رضاپور

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا