روز ها ، در پی هم ، سوختن خان من است
وقت شب ، ترس و کابوس گریبان من است
کائنات از سر ناچار مرا شیفته گیست
روشن اما ، همه ذات و ایمان من است
صبر با حوصله تبعیض نکرد افضل و بد
داشته ، دشمن خود ساخته، در جان من است
در گذر کرده حوادث ، آنچه تقصیر مراست
نظری جانب خویش است که نقصان من است
آنچه اندیشه نمودم و گذشت از من بود
دیدگاهم به جهان پاک تر از الان من است
درک این مسئله ، بر سنگ دلان هست محال
هرگز آن را نچشیده بدانند درمان من است
بخشش از روی لطافت ، رونق باغ شود
بوستانی که محبت ، بلا گردان من است
سروده شده توسط: ادریس علیزاده
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 21 اردیبهشت 1401 14:17
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
ادریس علیزاده 25 اردیبهشت 1401 17:16
درود هنیشگی
حافظ کریمی 22 اردیبهشت 1401 03:25
درود بر شما....
زیبا و دلنشین بود
ادریس علیزاده 25 اردیبهشت 1401 17:16
درود بیکران و سپاس از توجه شما