شبی دیگر از راه می رسد
به هر کوله بارش عذاب است و درد
تمامی سوغاتش از جنس زور
هوای خوش زندگی غبضه کرد
نه عشقی درون دارد از موهبت
نه قلبی نشان دارد از مهرورزی اش
همه خاطراتش نبرد است و خشم
به یاد همه ماند از نامردی اش
سکوت من و تو، ضرر زد به ما
به خفت کشانده و همه در به در
چو از همدلی بین ماها نبود
که تهمت زدیم از جفا یکدگر
به سوگند مردانگی های قبل
شکسته به ترفند دشمن ز همبستگی
نظاره گر آتش کینه در خود شدیم
توانی که مرد از سر خستگی
مرام و محبت چو شد اتحاد
قسم می خورم رمز ، ایستادگی
گر از دست ها به دستان فشرد
نماند اثرها به جز حال دل دادگی
لیاقت نباشد به ذلت، تبار شرف
تن آریایی نگردد چنان زخم ها
زمانی صدا می رسد به عرش خدا
شود عاشقانه ز فریاد ما
سروده توسط : ادریس علی زاده
۲۸ آذر ۱۴۰۱
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 10 دی 1401 10:43
درود بر شما
ادریس علیزاده 11 دی 1401 08:06
و نیز درودها که سپاس تان باد
امیر عاجلو 10 دی 1401 10:43
درود بر شما
امیر عاجلو 10 دی 1401 10:43
.مانا باشید و شاعر
مروت خیری 10 دی 1401 15:26
درودها جناب علیزاده،زنده باشید و سپاس از حضور شما
ادریس علیزاده 11 دی 1401 08:07
با درود بر شما
یک دنیا سپاس حضورتان