با دیدنت بینایی ام را دوست خواهم داشت
بی تو همین تنهایی ام را دوست خواهم داشت
چون رودها عزم سفر کردم به دریاها
این شیوه ی دریایی ام را دوست خواهم داشت
از فکر تو بیدار باشم تا سحر بعدش
میخوابم و لالایی ام را دوست خواهم داشت
از اینکه حتی میشوی در خواب من پیدا
این لحظه رویای ام را دوست خواهم داشت
هر جا تو باشی، هر کجا ...، اصلا چه می دانم؟
این مصرع "هر جایی" ام را دوست خواهم داشت
چشمک زدم تا دیدمت، بی جنبه ها دیدند
رسوا شدم، رسوایی ام را دوست خواهم داشت
وقتی به دیدارت مرا می آورد کوچه
حتی همین دمپایی ام را دوست خواهم داشت!
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
طارق خراسانی 05 مهر 1394 11:10
هر جا تو باشی، هر کجا ...، اصلا چه می دانم؟
این مصرع "هر جایی" ام را دوست خواهم داشت
چشمک زدم تا دیدمت، بی جنبه ها دیدند
رسوا شدم، رسوایی ام را دوست خواهم داشت
وقتی به دیدارت مرا می آورد کوچه
حتی همین دمپایی ام را دوست خواهم داشت!
با سلام و درود
بسیار زیبا
در پناه خدا
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 05 مهر 1394 19:15
با دیدنت بینایی ام را دوست خواهم داشت
بی تو همین تنهایی ام را دوست خواهم داشت
درود بررقص موزون قلمتان انوشه باد قلمتان
دادا بیلوردی 05 مهر 1394 21:05
درود بر جناب امید. زیبا و ماهرانه و با احساس سروده اید.
محظوظ گشتم
آفرین به روانی قلم زرینتان.
اما یک پیشنهاد:
بی تو همین تنهایی ام را دوست خواهم داشت
( تو معشوق است. خلوت بی تو جهنم است و دوست نداشتنی ...)
پس:
در عشق تو تنهایی ام را دوست خواهم داشت
یا:
با یاد تو تنهایی ام را دوست خواهم داشت
محمد جوکار 06 مهر 1394 00:40
درود و آفرینت باد جناب سرآبادانی عزیز
خرسندم که میهمان اندیشه و احساس مهربانتان در غزلی ناب شده ام
در پناه خالق زیبایی ها