این خاک دامن گیر را گفتم رها سازم نشد
وین رشته ی زنجیر را گفتم رها سازم نشد
صبراست معنای سکون و ،عاشقی نوعی جنون
این شیوه ی تفسیر را گفتم رها سازم نشد
هی آزمون هردم خطا ، دیوانی از هر رد پا
این مشق بی تدبیر را گفتم رها سازم نشد
از راز ها رنجیده ام با سازها رقصیده ام
این زجر خود تقصیر را گفتم رها سازم نشد
من حد زدم اقبال را این رنج مالا مال را
این جام نُه من شیر را گفتم رها سازم نشد
فهیم بخشی
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 4 از 5
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
اعظم جعفری
-
حکیمه کمایی.دلتنگ
-
زهره معینی منفرد
-
علی سلطانی نژاد
-
سیامک عشقعلی
نظر 7
فرهاد نیکبخت 27 اردیبهشت 1399 22:49
درود بیکران استاد
ولی اله بایبوردی 27 اردیبهشت 1399 22:51
سلام
در حکم تمثیل :
گاو نه من شیر در قیاس با انسان هایی منّت گذار ...که اجر و پاداش را نابود می سازند
غزلی زیبا و پند آموز ...
خوش به سعادت انسان های فهیم بدور از منّت ...
درودها
علی معصومی 28 اردیبهشت 1399 05:41
درود ارجمند
◇◇◇◇
زیبا و دلنشین می سرایید
♡♡♡
روزی که عاشق می شدم در کوچه دلدادگی
این عقل بی تدبیر را گفتم رها سازم نشد....
کرم عرب عامری 28 اردیبهشت 1399 13:52
درودها عزیز
مرضیه نورالوندی 29 اردیبهشت 1399 15:18
درودتان باد
محمد مولوی 25 اردیبهشت 1400 16:37
محمد مولوی 25 اردیبهشت 1401 23:16