《استکانِ خُمار》
صبح نیامده ما را
چه کسی بخیر گفت؟
که این گونه چشمان خواب آلودِ واژه ها
متورم شده اند از نوشتنِ
شعرِ شبانه های بیداری
در سکوتِ بوسه ی لب های استکانِ خُمار،
انگار هرگز شراب نوشیده نشده
میان رقص زُلف طلائیِ پریشان سایه ها
بر تن لخت خورشید؛
از خود می پرسم:
لباس سفیدم را کی بپوشم؟
تا طلوع کنی و بر من بتابی
در این روزهای بیخوابی!
شاعر: مرتضی سنجری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 01 تیر 1401 10:51
.مانا باشید و شاعر
مرتضی سنجری 01 تیر 1401 10:55
ارادتمندم مهربان????????????
حسن مصطفایی دهنوی 02 تیر 1401 07:19
سلام و درود
عالی است
سربلند و پاینده باشید