《تفنگ برنو》
در گلویم
صدای پای زنی ست
که قلم شده
و از شعرهای دور دست با عصا می آید؛
انگار هزار ماشه چکانده
بر دهان گنجشک ها
روی دوشِ شقیقه های
قنداق خونینِ تفنگ برنو،
اندوه برگ های تنها را
چگونه دود خواهد کرد؟!
با تبرهایی که از شاخه ها روئیدند
مثل کاغذهای خاکستری
متوسل شده اند به سیگارها
درون حُفره ی ریه های سیاه!
شاعر: مرتضی سنجری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 04 تیر 1401 10:33
.مانا باشید و شاعر
مرتضی سنجری 04 تیر 1401 11:22
ارادتمندم عالیجناب ????????????