3 Stars

آهوی اسیر

ارسال شده در تاریخ : 05 امرداد 1401 | شماره ثبت : H9421636


منم آهوی اسیری کـه بود در قفسی
سر به دیوار بکوبم که به دادم برسی

هرگزم دل نکنم سفره به بازار که خود
واقف طنطنه و دمدمهء هـــــــر نفسی

صبحدم گو ندمد هور زجولانگه شرق
چهره بگشا که ببینند خلایق چه کسی

مهر چون خفت به تاریکی هنگام غروب
تا سراسیمهء نخوت نشود خــــرمگسی

ماه رخسار بتابان و به آن جلوهء حسن
شو مسیحا و برقصان جسد خار و خسی

خلق در هالهء روی تو گرفتار شوند
تا ز من خرده نگیرند که بند عبسی

گــــر به لیلی وشیت تالی مجنون بشوم
کی چو راضی بکنم ولوله همچون جرسی

مثل آهـــو که غزالش بنمودند اسیر
چشم بر راه بدوزم که به دادم برسی.

سیدرضاموسوی راضی
بحر ؛ رمل مثمن مخبون محذوف

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 67 نفر 78 بار خواندند
امیر عاجلو (06 /05/ 1401)   | سیدرضا موسوی راضی (06 /05/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (06 /05/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا