صبرکن شایددوباره غم رودازخانه ام
درد برچیند کمی ازاین دل دیوانه ام
بازبگشایم درمیخانه های شوروعشق
پرکنم با شهدعشقت بازهم پیمانه ام
صبرکن تا باردیگر مست وُ شیدایی کنیم
بی خیال ازدردوغم درشهررسوایی کنیم
کیست داندغیرما این رازبی درمان عشق
تا کجا با خاطرات تلخ همراهی کنیم !؟
وقت رفتن نیست اکنون دیده ام گریان مکن
این سرای شورومستی باز بی سامان مکن
صبرکن باهم فراری میشویم ازاین قفس
غصه وغم دورکن ، درسینه ام پنهان مکن
**==**==**==**
قدیما کنارهم توجنگلا
عاشقونه خنده هاسرمیدادیم!
صدای شادی ماپرشده بودتوسبزه زار
همه جا شوروشعف ، قهقه گلها اون طرف
وقتی بارون میبارید
زیرچترکودکی خیس میشدیم
حالارفته اون روزای خاطره!
هردومون تنها شدیم
توکنارپنجره نگاه به دیروز میکنی
منم آوراه شدم توکوچه وپس کوچه ها
دنبال فردای خودم!
بیا یکبار دیگه
بشکنیم غصه وغم
کاشکی دوباره بارون میبارید!
من وتوباهم باشیم
s@rv
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
محمد جوکار 02 فروردین 1395 14:03
سلام و عرض ادب و ارادت بر حضرت دوست
خرسندم که در اولین روزهای بهار شعری دلنشین از احساس سرشارتان میخوانم
فرا رسیدن بهار طبیعت و فصل شکوفایی گل ها و بازگشت پرستوها را شادباش و تهنیت عرض می نمایم .
علیرضا خسروی 02 فروردین 1395 14:38
درود بر شما...
سال نو مبارک
حسن کریمی 02 فروردین 1395 16:44
سلام وتبریک به مناسبت عید سعید نوروز ، غزل نغز وشیوائی از شما خواندم ولذت بردم پاینده باشید
حمیدرضا عبدلی 02 فروردین 1395 16:55
با سلام استاد عزیز مثل همیشه عالی موفق باشی
نسرین قلندری 03 فروردین 1395 12:37
زیبایی نگارش قلمتان را بر تن سپید کاغذ می ستایم