۱.تنها تو،!
هرگز به میزان عقل و ارده ی من،
پی نخواهی برد،
چرا که،!
وقتی تو، منو دیدی،
دیونت شده بودم،
۲.چرا همیشه دلگیرم،،؟؟
.
.
.
اینبار قلوه می گیرم،
۳.هی پاکسازی می کنم،
هی ،، مین گذاری می کنی،
این دل تیکه پارهَ رو،
بگذار کنار خمپارَرو،
۴.پسرم همه ی مشتریهای .
مغازه ها را خبر کرد،
وقتی از اخبار شنید،!
شهاب سنگی از آسمان ،
به سوی مشتری در حال حرکت است،
۵.ماست،،
اولش شیر غرّنده بود،
اونقدر در کنج تنهایی ،
با خودش نشست،،،
.
.
ماست شد،
۶.بچه ام رو پنجشنبه،
بردم کلاس بندی ،
تازه فهمیدم مدیر گفته،
پَه شنبه بیار،
۷.خدا خودش،
قبل از اینکه به دنیا بیام ،
همه ی کارامو ردیف کرده بود،
یعنی همه ی کارارو برای من،!
ردیف کرده بود،
طوری که سرخودمم نخاروندم،
یعنی وقت نداشتم،
۸.تازه فهمیدم،
خانمها وقتی رو می گیرن،
یه شیطونی کردن،
۹.خیلی ناراحت شدم،
شوهر نساء خانم که بقالی داشت،
رو شیشه نوشته بود ،،
نسیه مُرد،
بهناز علی زاده،
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 26
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 06 تیر 1394 21:51
زیبابودماناباشید
بهناز علیزاده 06 تیر 1394 21:52
سلام بانو نادری عزیزم ممنونم از محبتتون،مانا باشید ،
بهناز علیزاده 06 تیر 1394 21:51
سلام دوستان ببخشید شماره ی یک اراده بود ارده نوشتم ، کاش قبل از انتشار غلط گیری می شد،
کمال حسینیان 06 تیر 1394 22:24
من حواسم نبود و همون اراده خوندم
کمال حسینیان 06 تیر 1394 22:25
درود بهناز بانوی گرامی
تمام کوتاه سروده هایتان زیبا بودند و بعضاً طنزآمیز با اندوهی پنهان
پاینده باشید
بهناز علیزاده 06 تیر 1394 22:53
درود بر شما جناب حسینیان گرانقدر سپاس از حضور پر مهرتون ،
طارق خراسانی 06 تیر 1394 22:39
۴.پسرم همه ی مشتریهای .
مغازه ها را خبر کرد،
وقتی از اخبار شنید،!
شهاب سنگی از آسمان ،
به سوی مشتری در حال حرکت است،
۵.ماست،،
اولش شیر غرّنده بود،
اونقدر در کنج تنهایی ،
با خودش نشست،،،
.
.
ماست شد
با سلام و درود
از 4 و 5 خیلی خوشم آمد
دستمریزاد
در پناه خدا
بهناز علیزاده 06 تیر 1394 22:55
درود بر شما استاد خراسانی عزیز سپاس از محبتتون ،
راجع به پسرم هر دو مورد حقیقت دارد،،
نگار حسن زاده 06 تیر 1394 22:45
سلام بانو کیمیای عزیز
همگی بسیار عالی بودند
به خصوص4,5,۷
موفق باشی بانو
بهناز علیزاده 06 تیر 1394 22:56
سلام نگار عزیزم کم پیدایی امیدوارم حالت خوب باشه خوشحالم از دیدنت و ممنونم از حضورت
اصغر چرمی 07 تیر 1394 08:42
سلام
به به
عالی عالی عالی
بهناز علیزاده 07 تیر 1394 12:42
درود بر شما جناب چرمی گرانقدر سپاس از حضور و محبت شما
کرم عرب عامری 07 تیر 1394 10:33
شعر هایم هیچ اسمی ندارند
مثل خودم گاهی بلند گاهی کوتاه و گاهی متوسط
وگاهی در گلویم گیر میکنند و بدنیا نمیایند .آنها هستند که مرا میکشند
ب.ع
برای شما بانو
بهناز علیزاده 07 تیر 1394 12:46
درود بر شما جناب عامری سپاس از حضورتان شعرتان زیباست و نگذارید در گلویتان گیر کند بگویید ،
بگذارید هر کس با ذهنّیت و صنخّیت خودش برداشت کند راحت باشید،
من هم خدا رو شکرحرفم را به صاحبش می رسانم خیالتان راحت باشد،
ک.ع.ع برای شما گرامی
روح الله اصغرپور 07 تیر 1394 13:32
درود بانو
بهناز علیزاده 07 تیر 1394 18:25
درود بر شما سپاس از حضورتان جناب اصغر پور گرامی،
احمد البرز 07 تیر 1394 17:40
۳.هی پاکسازی می کنم،
هی ،، مین گذاری می کنی،
این دل تیکه پارهَ رو،
بگذار کنار خمپارَرو،
بهناز علیزاده 07 تیر 1394 18:25
درود بر شما جناب البرز گرامی سپاس از مهر حضورتان،
سخاوت عزتی 07 تیر 1394 21:57
بسیار عالی بود لذت بردم این داستان شیر وماست بسیار بسیار شعر تازه است
بهناز علیزاده 08 تیر 1394 11:07
درود بر شما جناب عزتی گرانقدر سپاس از حضورتان،
محمد رضا محمودی 07 تیر 1394 23:17
واقعا کاریکلماتور های زیبایی بودند لذت بخش بود
بهناز علیزاده 08 تیر 1394 11:08
درود بر شما جناب محمودی ارجمند سپاس از حضورتان،
منوچهر منوچهری(بیدل) 08 تیر 1394 11:33
سلام بر شما بانوی مهربانی ها چه زیبا وبا احساس سرودید لذت میبرم وقتی واژه هارا چنین مست اشعار میبینم درودتان باد دختر عزیزم
بهناز علیزاده 08 تیر 1394 11:36
درود بر شما استاد مهربانیها جناب بیدل گرانقدر چشمم به دیدارتان روشن است مانا باشید که نور صفحه ها هستید،
مینو امینی 08 تیر 1394 15:59
درود بانو
تمامشان زیبا بود
اما شماره ی3 بد به دلم نشست
سپاس از شما
بهناز علیزاده 10 تیر 1394 19:52
درود بر مینو عزیز سپاس از محبتت،