3 Stars

رؤیا

ارسال شده در تاریخ : 03 آذر 1402 | شماره ثبت : H9427273

طپانچه روی شقیقه ،نمی چکاند مرگ
به قلب غصه قسم از خودم نمی گذرم
در انهدام درختی تبر کم آورده است
چکاند ماشه ،چرا نیست حال محتضرم

نشان دهید به من از چه رو ‌جهنمی‌ام؟
درون برزخم و جرم خودکشی کم نیست
خبر دهید به ابلیس آمد این گمراه
گناه کرده‌ ام اما،مسبب آن کیست؟

تلاطم سکراتم نبود عذاب آور
نگو که دست مرا پس زدند از آن دنیا
به خود که آمدم انگار شب سحر شده بود
پرید خواب ز چشمم ، تمام شد رویا

در آیه های نگاهت تبلور عشق است
چه مومنانه به تو باختم دلم را مرد
مراقبم که مبادا از عشق سر بروی
طلوع یک شب داغی در این جهنم سرد

صدای غرق سکوتت بهانه می گیرد
چرا تبسم مهرت نصیب کرکسهاست
نقاب میزنم اما در این تسلسل رنج
دلم گرفته و‌ شاید که آخر دنیاست

تراوش قلمم ضجه های بی کسی است
هنوز با تب هدیان خود گلاویزم
کمانه کرد‌ گلوله زمان رفتن نیست
خودم به دست خودم خون خود نمی ریزم

هجوم خاطره ها دوره کرده‌اندم باز
خبر رسیده پشیمان شدی و می ‌آیی
عبور کردم از آن روزهای نکبت بار
نگو که آمده ای بی دلیل اینجایی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 72 نفر 140 بار خواندند
امیر عاجلو (04 /09/ 1402)   | سروش اسکندری (04 /09/ 1402)   | فرامرز عبداله پور (04 /09/ 1402)   | حفیظ (بستا) پور حفیظ (05 /09/ 1402)   | سامان نظری (05 /09/ 1402)   | محمود فتحی (29 /09/ 1402)   | محمد مولوی (05 /10/ 1402)   | زهره فرمهینی (08 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :3


نظر 1

شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا