3 Stars

پناه

ارسال شده در تاریخ : 25 آذر 1402 | شماره ثبت : H9427579

سرگیجه دارد عقربه ، پا پس کشیده آینه

پیراهن سرخابی‌ام پوشیده عطر یاس را

در هر تپش لبریز مهر از لطف دست سرنوشت

با عشق از بر کرده‌ام شبنامه‌ی احساس را



بس بوسه ها دارد به لب ، رویای ما آغاز شب

شد شعله‌ای درجان و تن عشقی چنین‌دیوانه‌وار

بستیم در ، بر هرزه گو ، من شاه بیت شعر او

در قاب خیس پنجره ،ماه هلالی راز دار



در چهره‌ام شرم بلوغ ، آغوش او چون آفتاب

عشقش نسیم یک غزل ، در برگریز کوچه باغ

دل برده از من سالها ، هرگز در او تزویر نیست

رو راست و بی ادعا ، داری شبیهش را سراغ ؟



پیوند ما در وسعت اندیشه‌ی خوش باوری‌ست

پیچیده بوی نسترن ، در لابلای این کتاب

حتی کنارم در هُبوط ، در بیخودی خلسه ها

درقهوه‌ی چشمان من آرامشش یک‌جرعه خواب



اینک من و‌ آغاز شب ، آوای شوم جغد غم

در خوابِ کال چشم من کابوسهای بی‌شمار

از واژگان خاطرم، امید رفته ای دریغ

رنگ خزان شد خانه‌ام ، دیگر نمی‌آید بهار



میعادگاه ما کنون ، سنگ مزارش جمعه‌ها

گاهی به لطف خاطره بر لب هزاران بوته آه

با او یکی بودم چنان رازی به سینه ماندگار

هر گاه کم آورده‌ام ، بردم به گورستان پناه



زهره فراهانی

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 55 نفر 142 بار خواندند
امیر عاجلو (26 /09/ 1402)   | هدایت کارگر شورکی (26 /09/ 1402)   | محمود فتحی (29 /09/ 1402)   | محمد مولوی (05 /10/ 1402)   | زهره فرمهینی (08 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (26 /09/ 1402)  هدایت کارگر شورکی (26 /09/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 1

  • امیر عاجلو   26 آذر 1402 09:21

    درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید

شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا