3 Stars

نمی میرم

ارسال شده در تاریخ : 30 دی 1402 | شماره ثبت : H9428033

شبِ آخر ، غروب خاطره ها
لحظه هایی به دور از آرامش
خیره گشتم به حرف چشمانش
پر غرورست و غرق در خواهش

گفتم احساس در دلم مرده
تازگی ها حوالی ام ابری ست
منم ان شاخه‌ی تبر خورده
طاقتم‌ رفته رنگ بی صبری ست

بین حرفم پرید‌‌‌‌ و‌ با غم گفت
که نمی‌‌گویی عاشقت هستم؟
لب فرو بستم از سخن گفتن
دفتر خاطرات را بستم

تن رنجور من کم آورده
دست مرگ است روی شانه‌ی من
پت پت شمع رو به باد شدم
خون چکان است اگر زبانه‌ی من

زخمی ام از خشونت تقدیر
از سکوتم دچار تردیدند
بگذارید غم مرا ببرد....
در عذابم ‌ولی نفهمیدند


توی تلخی طعم فاصله ها
می‌‌مکد روزگار خونم را
گر چه گلهای دامنم سبزند
گورکن کنده خاک گورم را

باید از عشق او حذر بکنم
توی چشمان گریه می‌خندم
آخر قصه‌‌ام پشیمانی‌‌ست
با دلم شرط هم نمی بندم

در خودم جا نمی‌شوم دیگر
روحم از تنگنای تن رسته
می فشارد غمی گلویم را
پر حرفم ولی زبان بسته

عاجزم از کسوفِ حضرت مهر
پشت هم هی بهانه می‌گیرم
تا نیاید کنار بالینم ....
من به این سادگی نمی میرم


شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 56 نفر 73 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /10/ 1402)   | شاعرزهره خانی مهرآبادی(شیدا) (01 /11/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (30 /10/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 1

شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا