دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

درین دهلیز . . در زنجیر / قسمت اوَل

ارسال شده در تاریخ : 23 اسفند 1401 | شماره ثبت : H9424178



تو از یک روزن کوچک چه می بینی ؟
درین دهلیز . . در زنجیر
هزاران مرد
مام ایران را بُود فرزند
صلیب درد خویش را می کَشند بر دوش
درین تاریکی از هر سو یک دیوار
حصاری آهنین نیزه
گروه ای کور دل
پاس شب می داشتند و
اشباح از میان غارهای جاهلیت نقش بر دیوارها می شد
وآن سوتر
فقط یک روزن کوچک
بگو شب در حصار شعله های خویش
شاهد باش
خروسانِ به خون افتاده دِه را
آه از این همه بیداد
از این غولِ سیاهِ دشمنِ آزادی و آزاد
خدا را می رسد مردی
که زنجیر غلامان بشکند آخر؟

قسمت دوم و پایانی بزودی


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 94 نفر 346 بار خواندند
امیر عاجلو (24 /12/ 1401)   | دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی (24 /12/ 1401)   | امیر ابراهیم مقصودی فرد (24 /12/ 1401)   | محمد مولوی (25 /12/ 1401)   | اسماعیل سهامی (25 /12/ 1401)   | حسن مصطفایی دهنوی (25 /12/ 1401)   | کتایون رها (25 /12/ 1401)   | نصرت اله صفی زاده (25 /12/ 1401)   | مهدی رستگاری (25 /12/ 1401)   | منوچهر کشاورز (25 /12/ 1401)   | مهرداد زیبایی (26 /12/ 1401)   | موسی شریفی (26 /12/ 1401)   | محمد علی رضا پور (26 /12/ 1401)   | سعید آریا (27 /12/ 1401)   | مروت خیری (27 /12/ 1401)   | شهناز عیدی وندی (09 /03/ 1402)   | علیرضا خسروی اصل (01 /09/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (24 /12/ 1401)  حسن مصطفایی دهنوی (25 /12/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 23

  • امیر عاجلو   24 اسفند 1401 10:11

    .مانا باشید و شاعر rose

    • کتایون رها   25 اسفند 1401 10:10

      با درودم پاک
      سپاس از لطف و حمایت استاد بزرگوار rose rose

  • امیر ابراهیم مقصودی فرد   24 اسفند 1401 18:16

    درود بر شما، زیبا و با محتوا است. مانا باشید و قلمتان نویسا گرامی

    • کتایون رها   25 اسفند 1401 10:13

      سلامم را پذیرا باشید rose
      استاد گرامی که در هر زمان از آنچه مرتکب شده ام
      حمایت کرده اید !!
      سپاس بیکران از لطف شما rose
      زیبا بین هستید و بزرگوار rose rose rose

  • دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی   24 اسفند 1401 21:42

    شهریورِ سی روز یک شهرم
    حوضِ وضویِ آدم و حوّا
    با ابرِ تیره تا ابد قهرم
    مانندِ ری‌را، مریم و سارا


    از پرتقالِ خونیِ خورشید
    تر می‌کنم لبخندِ خرما را
    رِی می‌کند وقتی برنجِ غم
    دیگر نمی‌خواهم مدارا را


    فنچِ خیالی را نمی‌بوسد
    آیینه‌عقلِ طرزِ رفتارم
    مغزِ غرور و نبضِ پُر شوری
    دارد حواسِ خوبِ هشیارم


    جایی میانِ بودن و رفتن
    نشخوارِ خرچنگِ بدونِ چنگ
    خر می‌نویسد با دهانِ لک
    خر می‌کشد آری برایِ جنگ


    شلیکِ رگبارِ بزن من را
    روباهِ مشکی می‌زند فریاد
    رقصی که می‌خیزد کتانی‌پوش
    گم می‌شود در پیله‌ٔ غمباد


    شغلِ شقیقه گشته با دقّت
    تُوله گلوله خوردن و مردن
    میدانِ آزادی تراشیدن
    گُل را بدونِ وقفه آزردن


    لایِ پتویِ انگلیسی باز
    لکنت گرفته بر زبان گیتار
    خارانده پشتِ عینکش را خواب
    شکلک پرست شکلِ بُوتیمار


    بهرامِ گورِ خط‌کشی گشته
    هرگز نمی‌خواهد جلوسِ عشق
    هرگز نمی‌پوشد لباسِ مهر
    هرگز نمی‌بیند عروسِ عشق


    زیرا شبِ قیرِ زمینگیری
    حل می‌شود در معده‌ٔ تابوت
    کِش می‌رود آدامس ای مردم
    زیرِ لبِ آژیرِ سرخِ توت


    مانندِ خردادِ خیابانی
    آهن‌پرستِ نوبرِ ویروس
    وقتِ بلوغِ لاله‌عباسی
    می‌ترسد از اندیشهٔ ققنوس


    میدانِ دل چون چاله‌میدان نیست
    ابلیسِ غم خط می‌خورد بی شک
    طوری که نابودی زمین خورده
    جوری که می‌میرد تبِ فندک



    ـــــــــــــــــــــــــــ
    سیدمحمدرضا لاهیجی
    ساکوتی.هند
    ـــــــــــــــــــــــــــ

    • کتایون رها   25 اسفند 1401 10:20

      با بهترین درودهایم rose
      استاد گران اندیش سروده اتان چونان آب زلال خروشان روان
      می شد . . میشد صدای ذهن نابتان را شنید !!
      هارمونی و رقص واژه گان بسیار استادانه و هنرمندانه
      خواننده را به وجد می آورد
      سر ارادت ما و آستان حضرت دوست rose rose rose

  • محمد مولوی   25 اسفند 1401 01:01

    درود applause applause

    • کتایون رها   25 اسفند 1401 10:22

      سلام گرامی rose
      استاد فراموشکار !!! ( یادت رفت یک رای بگذاری ) !!! winking
      تشویق ات را قدردان هستم rose
      روزهایت شاد شاد rose rose rose

      • دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی   25 اسفند 1401 13:34

        سلام و درود

        از قدیم گفتن گوشت بدن خودت و بخور منّت قصاب و نکش

        لایک یا به‌قولِ شما رأی، نوشته احدالناسی را تبدیل به شعر و فردی را شاعر نمی‌کند، ۹۹% از نوشته‌هایی که در قسمتِ محبوب‌ترین و بیشترین رأی سایت است مشتی خزعبل بی معنا و اراجیف‌ست که نه منش شعر دارد نه قابلِ اعتناست!

        عصطادند آخر

        شما اهل رشتید نمی‌دانم استاد وندادیان یا استاد چنگاور و خانم فرمانی و خانم کشتکار و محمودی را می‌شناسید یا نه ولی گیلانی جماعت خودش و برای یک لایک خوار نمی‌کند، حیف نیست به افراد واسه یک لایک بی ارزش رو می‌زنید؟ مگه دکتر مجاهد شعر شما را می‌خواهد لایک کند که پر در بیاورید انصافاً از کسی که اهل رشت است بعیدست!

        حرف دیگر این حَبِّ استاد استاد و از زبان خود بیندازید، اگر این افراد را استاد خطاب کنیم پس افرادی مثل خانم دکتر مستشار و جناب خلیل ذکاوت و جناب استندقه را چی خطاب باید کرد؟ روحش شاد امّا با چه معیاری آقای دهنوی خدا بیامرز یا فرزندش که آثار ایشان را ارسال می‌کند استاد می‌خوانید؟ یا آقای مولوی که نوشته‌‌هایش پر از اشکال‌ست کی به مقام استادی رسیده که ما نفهمیدیم؟ و خیلی افراد دیگر...

        • کتایون رها   25 اسفند 1401 15:59

          با سلامی مجدد و صادقانه rose
          استاد و دکتر لاهیجی ارجمند فضای سایت کمی تا قسمتی دلگیرانه است !!
          اشعار دیر به دیر درج می شود
          کسی به صفحه دوستان نمیرود !!
          اکنون که فضای سایت دارد گرم می شود از خواهش و استدعا و التماس بنده است
          از شاعران خواستم به صفحه دوستان بروند و تشویق و نقد کنند
          بدیهی ست آنان به صفحه شما می آیند
          بناچار همه ی دوستان را ( استاد ) خطاب می کنم !!
          در جایی خواندم که فرموده بودید (( اغلب شعرها . . معر هستند !!! laughing
          خب فرمایش جنابعالی صحیح هم هست !!
          ولی چه باید کرد ؟؟
          می خواهیم فلک را سقف بشکافیم و . . سایت شعر ایران کمتر از سایت شعرنو نباشد
          بیم دارم روزی جنابعالی ، اساتید گرام علی معصومی ، رستگاری و قادری و . . از سایت بروید آن وقت من میمانم و حوض ام !!!
          لطفاً راهنمایی کنید که سخن کُهربارتان نص حدیث است
          بمانید و بتابید چون خورشید عشق و مهر و شعر rose rose rose

          • دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی   25 اسفند 1401 21:30

            حقیر شاگردی بیش نیستم امّا شرایط موجود اصلاً خوشایند نیست و تصمیم به رفتن دارم، غزلی ارسال کردم که هنوز تأیید نشده تأیید شود رفع زحمت می‌کنم و چیزی دیگه ارسال نخواهم کرد، درسته دنبال لایک و اینطور مسائل نیستم ولی انگار خاک مرده اینجا پاشیدن قرار باشه آدم واسه در و دیوار سایت اثر ارسال کنه نباشه بهتره، هیچ آدم دیوانه‌ای نمیره وسط کویر واسه مار و شن شعر بخونه که ما واسه در و دیوار سایت اثر ارسال می‌کنیم، بنده خدا مدیریتم کاری از دستش بر نمیآد یعنی گوشی اصلاً بدهکار نیست، نقدم فایده نداره متأسفانه، از همه بدتر سارقم در سایت وجود داره که چندین بار گفتم و بی نتیجه بوده، فردی که از شعر ناب، شعر نو، و چندین سایت دیگه به‌مجرد اینکه فهمیدم گزارش دادم و اخراج شد اینجا راحت داره جولان میده
            و از شعر شاعران سوءاستفاده میکنه

            تشریف ببرید صفحه آرزو بیرانوند شعر جناب صلاح الدین احمد لواسانی را برداشته به نام خودش زده البته بلااستثنا ارسالی‌های این فرد سرقتی‌ست!

            • کتایون رها   26 اسفند 1401 10:46

              با سلام و احترام rose
              غمناک نوشته ای را دیدم !! تا برای دَر و دیوارو شن و ماسه بنویسیم !!!
              تا سرقت ادبی !! big grin
              و از همه ی این ها خبر بد یعنی . . .
              رفتن دکتر عزیز از سایت crying crying
              که میدانم نمیروید !! نه ، نمیروید
              میمانید و آن شور و شوق و هیجان ادبی را در فضای سایت جاری و ساری می کنید
              دلم گرفته . . قسمت پایانی شعرم را به سایت داده ام
              اگر بروید . . من میمانم ؟؟
              دیدید غمناک نوشته را ؟
              میدانم که میمانید rose rose rose

  • حسن مصطفایی دهنوی   25 اسفند 1401 07:50

    درودها بر شما استاد بانو
    بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
    قلمتان نویسا، موفق باشید
    rose rose rose rose rose rose rose

    • کتایون رها   25 اسفند 1401 10:25

      سلامم را پذیرا باش rose
      استاد بزرگوار و شاعر راستین
      بجاست بدانید با خوانش اشعار نابتان بسیار می آموزم
      موفق و پیروز باشید rose rose rose

  • مهدی رستگاری   25 اسفند 1401 17:49

    سلام و درود سرکار خانم رها . شعر خوبی بود اما همچنان باید برای ایجاد اندام وارگی وزن آن در قالب نیمایی چکش کاری داشته باشید. از محضرشان استفاده کردم rose

    • کتایون رها   25 اسفند 1401 19:13

      سلامم را پذیرا باش rose
      استاد گرامی کاش نگاهی به قالب سروده . .
      این شعر بیشتر یک دل نوشته است
      شعر سپید هر چند آهنگین است ولی وزن و عروض ندارد و
      جای قافیه هم مشخص نیست
      سپاس از دقت و بذل توجه استاد گرامی
      روزهایت زشاد و شاد rose rose rose

      • دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی   26 اسفند 1401 07:29


        (متن زیر را قبلاً برای دوستان گروهم ارسال کرده بودم گفتم شاید به درد شما هم بخورد)

        چراغی به دستم، چراغی در برابرم:
        من به جنگ سیاهی می‌روم
        گهواره‌های خستگی
        از کشاکش رفت و آمدها
        باز ایستاده‌اند

        جناب شاملو

        چراغی به دستم چراغی در برابرم
        فعولن فعولن فعولن فاعلن فَعل
        شعر با سه فعولن
        در بحر متقارب مسدس سالم آغاز و بعد بحر متدارک جایگزین این وزن مـی‌شود
        «فـاعلن فَعـل» - «فـاعلن»
        متدارک سالم که متدارک مخبون مقطـوع است و از این پـس شـاهد تکرار
        برپایهٔ الگوی بحر متدارک خواهیم بود!

        من به جنگ سیاهی می‌روم
        فاعلن فَعلاتن فاعلن
        در این مصراع دو رکن از بحر متدارک آمده دو فاعلن = متدارک سالم اما رکنی از بحر رمل میان این دو رکن جدایی انداخته‌ که فعلاتن رمل مخبون است

        گهواره‌های خستگی
        فعلن فعولُ فاعلن
        مصراع سوّم مانند مصراع دوّم از دو رکن بحر متدارک ساخته شده کـه رکن فعولُ= متقارب مقبوض میان آن دو جدایی افکنـده البتـه شـاملو دو رکـنِ بحـر متدارک را مانند مصراع پیش یکسان نیاورده، او یک بار فـعلـن (متـدارک مقطـوع) و باردیگر «فاعلن» (متدارک سالم) را به‌کار گرفته و...

        امیدوارم همین چند خط کافی باشد برای دوستانی که گاه و بی گاه شعر سپید را به عدم دارا بودن وزن عروضی متهم می‌کنند

        عروض در شعر کلاسیک متحدالوزن است یعنی از مطلع و بدو شروع تا پایان یک وزن دارد و یک افاعیل امّا در شعر سپید ممزوج الاوزان‌ست و مختلف وزن و گاهی حتّی یک سطر از دو وزن یا چند وزن با شکست در ارکان حاصل می‌شود!

        • کتایون رها   26 اسفند 1401 10:57

          با بهترین درودهایم rose
          درودها بَر استاد شیرین گفتار و پاک اندیش rose
          در سایت شعرنو استادی بیوگرافی شاملو را دقیق نوشته !!
          و اغلب اساتید همراهی اش کرده اند !! و
          نهایت این که یک غزل و قصیده و مثنوی و مثدس و ترکیب بندو ترجیع بند و . . و . .
          از شاملو سراغ نداریم !!!! و
          اممما
          بی خبری . . استاد گران اندیش سخنان گُهر بارتان شایان تحسین و تمجید است
          کاش قطره ای از خوبی ها و با خبری ها هم می نوشتید
          که هست . . و زیاد هم
          از بخت و اقبالم ممنون که در این مدت کم بسیار از شما آموختم rose
          استاد گرانسنگ و زیبا سخن بمانید و بمانید rose rose rose

          • دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی   26 اسفند 1401 11:17

            بنده عرض نکردم جناب شاملو شعری کلاسیک دارند
            آنچه برای نمونه از جناب شاملو آورده شد دقّت بفرمایید سپیدست امّا سپید مانند کلاسیک وزن عروضی دارد
            تقطیع هم شده در نوشتاری که ارسال کردم!

            چیزی که وزن نداشته باشد اصلاً از دیدِ حقیر شعر نیست حال می‌خواهد چه کلاسیک باشد چه سپید چه هر چه


            خدانگهدارتان باد..ـ
            ما می‌رویم شما بمانید از حوصله لاهیجی خارج‌ست!

  • دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی   26 اسفند 1401 07:16

    این‌که بنویسم خوب است، چه آن نوشتن سرایش بیتی باشد یا غزل و قصیده و مثنوی و نو و سپید، چه آن خَلقِ متنی کوتاه و رمانی طویل و عریض باشد، وَ چه داستانک و دست‌نوشته و دل‌نوشته و هرچه...

    امّا آنچه برایِ من و تو و ما بیش از نوشتن و پیش از سرودن واجب حتمی و لازمِ قطعی‌ست، خواندن است، مطالعه کردن است، درست تماشا کردن است، خوب دیدن است... وَ بالاتر از همه باخبر بودن، وَ چه دردی هولناک‌ و وحشت‌ناک‌تر از دردِ بی خبری‌ست؟

    بی خبری یعنی: از هزاران هزار آدم کوچه و بازار و خیابان عادی گرفته تا دانشجوی فلان رشته تا استادِ ملقب به دکترا در فلان دانشگاهِ نامی تا شاعرانِ استادالاساتیدی که عارض به بیماری عروضند و دایم الذکر وزن‌ و مشغولِ لذّت بردن از تخریب و کشتارِ نابلدان، تا هر شاعر پیر بی ادعا و جوان بی قیل و قال و صدا، وقتی می‌پرسی علامه‌ٔ شهید غیاث الدّین جمشید کاشانی (ره) کیست؟ که بوده؟ و چه کرده یا هاج و واج نگاهت می‌کند یا با خنده‌ای می‌گوید: خب دانشمند بوده و اهل کاشان، وَ تو می‌مانی این پاسخ از سرِ جهلِ مرکب است یا قهرِ مرکب با کتاب و جنگِ با مطالعه

    بی خبر بودن یعنی: علامه محمّدتقی جعفری (ره) در کتاب‌هایش زنده است و تو و من در پیِ دالِ اضافه‌ی کشید یا رسید در فلان وزن مجهول یا معلوم، خواب‌مان رفته و محتوا را فدایِ دال کرده و روز را شب و شب را روز می‌کنیم

    بی خبر بودن یعنی: علامه میرداماد (ره) را تنها به اسمِ خیابانی می‌شناسیم و حتّی نمی‌دانیم در چه عصری زی کرده و چه نوشته و چه تألیفاتی از خود برجای گذاشته است

    بی خبر بودن یعنی: نقدی که کالبدش از انتقادست و تفاهم با تخریب دارد، یعنی استاد شعری که از فلسفه چیزی نمی‌داند، از کنارِ منطقه و حومه‌ٔ علم منطق نگذشته است، از شیمی فهمی نمی‌کند، از علوم طبیعی و ریاضی بی اطلاع است، دستگاه‌ه موسیقی عجم وعرب را نمی‌شناسد، و تنها با شیرِ شمشیر عروض و سلیقه گردنِ شعر و شاعر را باهم می‌ز‌ند تا امیالِ خود را ارضاء کند

    بی خبری یعنی: از مارک لباسِ فلان خواننده و فوتبالیست و مدل آمریکایی و اروپایی تا کوچه و خیابانی که زندگی می‌کند تا زمان و تاریخ کنسرت و نام آلبومش تا روز و ساعت دادگاه طلاقش تا رنگ ماشینش تا شایعه و واقعیت چگونگی مرگش خبرداریم امّا از کتب زنده‌ و رسالات پویایِ بوعلی سینا (ره) بی خبرِ بی خبرِ بی خبریم و نام شفا و قانون را تنها در مربع‌های جدولِ سیاه و سفید دیده‌ایم

    ما بی خبران خود دشمنان این مرز و بوم و کشوریم! چه نیاز و حاجت به دشمنانِ خارجی و خوارجی؟! وَ این بی خبری دیگر خوش خبری نیست و حداقلِ تاوانش بی سوادی نسل امروز و بعدی و بعدها‌ست، نسلی که جایِ آرامش با صحیفه و کتاب بر رایانه و گوشی و... به خواب خرگوشی رفته و می‌رود و در مدینه‌ٔ فاضله‌اش دنبالِ کنکورست و در پیِ مدرک و پولِ چرک


    سیدمحمدرضالاهیجی.ساکوتی
    بصیرت‌های بامورد

  • موسی شریفی   26 اسفند 1401 20:33

    و‌‌ کسی هست تو را
    و همه ما ها را
    که پسین ظلمت وحشت زده
    آید به برسد به داد ما

  • محمد علی رضا پور   26 اسفند 1401 21:03

    سلام و درود تان و خدا قوت rose

  • محمد علی رضا پور   26 اسفند 1401 21:14

    افزون بر شعر، تلاش های ارجمند شما در عرصه ی پویایی بیش تر سایت ونظرات دوستان،
    شایان ستودن است.
    با سپاس و فروتنی rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا