نا مهربانی اندکی بد نیست ، اما ..

نظر 18

• 

  علی اکبر سلطانی   13 امرداد 1394 02:40

  سلا م درود استاد بزرگوارم ...
  
  این عمر بی مقدار طی شد،باز تاکی
  پیمان دیروزت به فردا می گذاری
  
  زیبانگاری دیگر از قلمتان خواندم ولذت بردم ..
  درود ..
  
  • 

    حسین دلجویی   14 امرداد 1394 15:43

    سلام بر علی اکبر گل و نازنینم..
    ممنونم از نگاه مهرانگیزتون ،شاعر دیار گنبد و گلدسته و نور...
    
    دیروز شنیدم از همین گلدسته
    میعاد نمازشان اذان غزلست
    =D
    
    
    
    اینجاست همانجا که مکان غزلست
    دروازه ی عشق و آستان غزلست
    /
    عطار نشسته ، نوبت خیامست
    استاد نشسته ، امتحان غزلست
    /
    اینجا به جز از غزل متاعی نخرند
    بازار ادب گرم زبان غزلست
    /
    طعم خوش قهوه با غزل می سنجند
    یعنی که ملاک ، استکان غزلست
    /
    دیروز شنیدم از همین گلدسته
    میعاد نمازشان اذان غزلست
    /
    نیما که شکست وزن شعرش فرمود
    شالوده ی نو ز استخوان غزلست
    /
    ما آخر این حماسه ها جا ماندیم
    جایی که چو آخرالزمان غزلست
    /
    در عرصه سیمرغ چه عرضی ما را ؟
    بشکسته پریم و آسمان غزلست
    /
    ما مبتدیان چکار با شعر و غزل ؟
    شهری که سکوی قهرمان غزلست
    
    حسین دلجووو
    
    
• 

  طارق خراسانی   13 امرداد 1394 05:07

  وقتی اوستای لبت ، وا می گذاری
  بر تاق کسرای دلم ، پا می گذاری
  
  وقتیکه با عقبای خود یوسف ترینی
  پا روی دنیای زلیــخا می گذاری
  
  
  
  
  با سلام و درود بی حد
  
  غزل زیبایی ست
  دستمریزاد
  
  
  در پناه خدا
  
  
  
  • 

    حسین دلجویی   14 امرداد 1394 15:44

    سسلام بر استاد دل و قلم طلایی ام
    سپاسگزار حضور پر مهر و قلم شاعرانه تونم بزرگوار...
    
    
    
    
    
    رفتی و رفـــــت همه شـور غزل از یادم
    من که در مکتب چشـــــم تو زمادر زادم
    /
    مدرســه جـــای منٍ سر به هوا داده نبود
    تا که آرایه ی چشـــــمان تو شد استادم
    /
    روســــتا زاده ای از شــعر وغزل بیگانه
    بعد چشــم تو در این قافـــیه ها افتادم
    /
    طبع شیرین من از خـــسرو دل خالی بود
    تیشه ی چشم تو میــخواست چنین فرهادم
    /
    دل همان بود که شـــد فرش گلستان رهت
    که به تســلیم هجـــوم عـربت وا دادم
    /
    گرچه دل باخته راشــرم وطن باخته نیست
    باز شــرمنده ترین رستــــم فرخزادم
    /
    در نگــاه غزل آلـــود تو جـان باید داد
    تا نگــیرند ز من قافــــــیه ها ایرادم *
    
    
    حسین دلجووو
    
• 

  زهرا نادری بالسین شریف آبادی   13 امرداد 1394 09:17

  درودها باشاهکاری دیگر دلهارا به شوردعوت کردید لب مریزاد بسیار لذت بردم از شعر فاخرتان مثل همیشه واژه واژه های شعرتان پرمعناودلنشین بودوانتخاب مشکل جاودان وشادو سلامت زی
  
  
  • 

    حسین دلجویی   14 امرداد 1394 15:47

    درود بر گل اجی نازنین و ادب دوست و غزل پرورم....
    ممنونم و سپاسگزار از اینهمه مواج زلال احساسات ستودنی تون...
    خوش امدید :: غزل بانو...
    
    
    
    هـمانا بهترین خوشبـختی دنیای فـردایی
    که میارزی به صدها ازدحام و کوس رسوایی
    /
    منم آن کلبه ی مخروب در بن بست تنهایی
    که هیـچم بر نمی تابـند با ویلای دریایی
    /
    پرستش میکنم با جان و دل شعر حضورت را
    مقدس می سرایی ای غزل خوان اهورایی *
    
    
    دلجووو
• 

  روح الله اصغرپور   13 امرداد 1394 10:35

  درود و هزاران درود بر این حس و قلم زیبا. لذت بردم استاد.
  • 

    حسین دلجویی   14 امرداد 1394 15:48

    سلام بر دوست شاعرم
    خوش امدید جناب اصغر پور گل و گرانمهرم...
    
    آنکه یک روز تلنـگر به دل ما زد و رفت
    درتــنهایی ما را به چه سودا زد و رفت
    
    .
    از چه رو ساحــل احساس مرا ابری کرد
    خیــمه ی چشم مرا برلب دریا زد و رفت
    .
    
    خواست تنـــهایی ما را به رخ ما بکشد*
    یا که بر شیشه ی تـنهایی ما پا زد و رفت
    .
    
    بر بهار دل ما غــنچه ی شادی نگشود
    بر خزان دل ما غصه ی دنیا زد و رفت
    .
    
    باز هم خانه اش آباد که ما را نشکست
    یک تلنگر به دل شیشه ای ما زد و رفت
    
    =====
    دلجووو
    
• 

  بهناز علیزاده   13 امرداد 1394 13:28

  درود بر شما استاد گرانقدر
  • 

    حسین دلجویی   14 امرداد 1394 15:48

    سلام بر بانو علیزاده گرامی ام
    خوش امدید شاعر...
    
    بـــهارت دخـترم آباد و آزاد
    همیشه شاخه هایت سبز و دلشاد
    .
    
    همـــیشه حــق مطرای نگاهت
    هــمیشه عشق تکــتاز دلت باد
    .
    
    هــمیشه قامت اندیشه ات سبز
    همیـشه سبز چشمان تو شمشاد
    .
    
    هــمیشه شعر هایت شور شیرین
    هـمـیشه شور هایت شعر فرهاد
    .
    
    ز باغت جز گل شادی نچـــیدم
    نگاهــم تا به پرچـــین تو افتاد
    .
    
    همان نــیلوفری در آبی عشق
    همانا نــسترن در شاخه ی باد
    .
    
    همانا وعــده ی خوب خداوند
    همان هدیه که دست عاشقی داد
    .
    
    عزیزم تا ابد عزم دلت عشق...
    عزیزم تا ابد بـــزم دلت شاد
    
    ====
    دلجووو
    
• 

  منوچهر منوچهری(بیدل)   13 امرداد 1394 20:29

  بابا دست مریزا این واژه ها از کجا میاد یار وفا دار قلمت را میبوسم هرچه می خواهی میتوانی این خود نشاندهنده استادی شماست استادی
  بزرگ وتوانا میبوسمت عزیز بیدل
  • 

    حسین دلجویی   14 امرداد 1394 15:51

    سلام بر بیدل دلدارم
    منوچهر جان ، هر چند...
    من از نگاه کلاغی ک رفت فهمیدم
    که سرنوشت درختان باغمان تبر است"
    
    ولی...
    بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم
    حس میکنم ک خدا سعادتی بهم داده ک یه سری به دستبوسی تون ، تهران بیام
    
    هر چند بقول ایرج
    
    گر از سر چشمه تا سر تخت باشد
    سفر با ضعف پیری سخت باشد
    
    
    
    
    رفتی و آمد به دنیا بی قـراری های من
    اشـک های پا به ماه آبـشاری های من
    
    رفتی و کم کم دلم خـو کرده با تردیدها
    بر سر راه تو با چشم انـتظاری های من
    
    جای هرنقطه حکایت داشت در بغض غزل
    اشک های مانده از بی اختیاری های من
    
    ای دریغا در خزان خویش تنها مانده دل
    بی تو با رگـبار سرد نو بـهاری های من
    
    بارها من آمدم اما نـبودی ، شد گواه
    روی درب خانه ی تو یادگاری های من
    
    =====
    دلجووو
    
    
• 

  بهجت مهدوی   14 امرداد 1394 12:28

  درود یزرگوار
  • 

    حسین دلجویی   14 امرداد 1394 15:55

    درود بانو
    
• 

  دادا بیلوردی   14 امرداد 1394 20:03

  درود بر جناب استاد دلجوو
  زیبا و نرم و عاشقانه و دل انگیز
  احسنت
  • 

    حسین دلجویی   15 امرداد 1394 16:46

    درود بر استاد دلم جناب بیلوردی گل مرامم
    خوش آمدید بزرگوار...
    
    
    
    
    اگر این آینه گردیده کنون قابل تو
    حتما این آینه پاک است شبیه دل تو......
    
    جلوه ات حاصل مضروب همه آینه هاست
    وه چه ترکیب قشنگی است همین پازل تو
    
    دامنت محفل عشقی است پر از یاس سپید
    می نوازد دل ما رایحه ی محفل تو
    
    در فراز گل بهمن زده ی گونه ی عشق
    سر زده نرگس مست از دل آب و گل تو
    
    وه که بر ساحل مهر تو رسیدن چه خوش است
    موج عشقیست که بر دل رسد از ساحل تو
    
    خوش بحال تو که این حاصل دنیایت بود
    جلوه ی عشق وادب بود همه حاصل تو
    
    همچو نیلوفر مرداب که از شوری بخت
    حالیا شد دل ویرانه ی ما منزل تو
    
    دل «دلجو »ست که ناقابل مهمانی تو است
    خوش بر این آئینه که گشته کنون قابل تو
    
• 

  محمد جوکار   15 امرداد 1394 02:17

  وقتی که میپاشی شمیم نسترن هات
  ششدانگ باغی را به یغما میگذاری...
  
  همیشه درود بر استاد دلم جناب دلجویی عزیز
  تسلط و مهارت تان در سرودن اشعار کلاسیک مرا به وجد می آورد
  پیوسته قلمتان سبز بتراود...
  
  • 

    حسین دلجویی   15 امرداد 1394 16:50

    سلام بر نازنین دوست عمیشه محترم و دوست داشتنی ام
    محمد جوکار والاتبار
    خوش آمدید و سپاسگزار مهرتانم بزرگوار...
    
    
    
    ای فرازت اوج بی تکرار عشق
    ای فرودت مرکز پرگار عـشق
    /
    ای نگاهت در صف آیینه ها
    چار چار گرمی بازار عشق
    /
    ثبت شد در دفتر اندیشه ها
    از بلندای تو استمرار عشق
    /
    گشت پیدا در ضمیر آفـتاب
    از دل منشور تو ، آثار عشق
    /
    با تو باید رفت تا مـعراج نور
    با تو باید رفت تا دیدار عشق
    /
    با تو باید رفت تا اوج غـزل
    با دلی سرشار در پیکار عشق
    /
    از تو باید گفت با آئـینه ها
    روز میلاد تو در اخبار عشق
    /
    هر چه بارم کردچشم عاشقت
    در غزلها کرده ام من بار عشق
    /
    اقتدا بر چـشمهایت عالمیست
    مقتدای عشق من، «سالار عشق»
    
    حسین دلجووو